جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بحث امامت از کى آغاز شد؟ (2)

زمان مطالعه: 5 دقیقه

مى‏دانیم بعد از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم مسلمانان به دو گروه تقسیم شدند:

عدّه‏اى معتقد بودند پیامبر صلى الله علیه و آله جانشینى براى خود تعیین نکرده، و این امر را بر عهده امّت گذارده که آنها بنشینند و از میان خود رهبرى برگزینند- این گروه را «اهل سنّت» مى‏نامند.

گروه دیگرى معتقد بودند که جانشین پیامبر صلى الله علیه و آله همچون خود او باید معصوم از خطا و گناه باشد و داراى علم وافرى که بتواند رهبرى معنوى و مادى مردم را بر عهده بگیرد و اساس اسلام را حفظ کند و تداوم بخشد.

آنها معتقد بودند تعیین چنین کسى تنها از سوى خدا و به وسیله پیامبر صلى الله علیه و آله امکان‏پذیر است، و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله این کار

را کرده، و على علیه السلام را به عنوان جانشین خود برگزیده است.

این گروه را «امامیّه» یا «شیعه» مى‏نامند.

هدف ما در این بحث‏هاى فشرده این است که این مسئله را طبق دلائل عقلى و تاریخى و آیات قرآن، و سنّت پیامبر پى‏گیرى کنیم؛ ولى قبل از ورود در این بحث اشاره به چند نکته را ضرورى مى‏دانیم:

1- آیا این بحث اختلاف‏انگیز است؟

بعضى تا سخن از مسئله امامت به میان مى‏آید فوراً مى‏گویند امروز روز این حرف‏ها نیست!

امروز روز وحدت مسلمین است، و گفت‏وگو از جانشین پیامبر صلى الله علیه و آله مایه تفرقه و پراکندگى است!

ما امروز دشمنان مشترکى داریم که باید به فکر آنها باشیم: صهیونیسم و استعمار غرب و شرق، و بنابراین، این مسائل اختلافى را باید کنار بگذاریم؛ ولى این طرز تفکّر مسلماً اشتباه است زیرا:

اولًا: آنچه مایه اختلاف و پراکندگى است جرّ و بحث‏هاى تعصب‏آمیز و غیر منطقى، و پرخاشگرى‏هاى کینه‏توزانه است. ولى بحث‏هاى منطقى و مستدل و دور از تعصّب و لجاجت و پرخاشگرى، در محیطى صمیمانه و دوستانه، نه تنها تفرقه‏انگیز نیست، بلکه فاصله‏ها را کم مى‏کند، و نقاط مشترک را تقویت مى‏نماید.

من در سفرهاى خود به حجاز براى زیارت خانه خدا کراراً بحث‏هایى با علما و دانشمندان اهل سنّت داشته‏ام، هم ما و هم آنها

احساس مى‏کردیم این بحث‏ها نه تنها سوءِ اثرى در مناسبات ما ندارد؛ بلکه باعث تفاهم و خوش‏بینى بیشتر مى‏شود، فاصله‏ها را کمتر مى‏کند و کینه‏هاى احتمالى را از سینه‏ها مى‏شوید.

مهم این است که در این بحث‏ها روشن مى‏شود ما با یکدیگر نقطه‏هاى مشترک فراوانى داریم که مى‏توانیم در برابر دشمنان مشترک، روى آن تکیه و تأکید کنیم.

اهل سنّت خود به چهار مذهب تقسیم مى‏شوند (حنفى‏ها، حنبلى‏ها، شافعى‏ها و مالکى‏ها) وجود این چهار گروه سبب تفرقه آنها نشده، و هنگامى که آنها حداقل فقه شیعه را به عنوان مذهب فقهى پنجم پذیرا گردند، بسیارى از مشکلات و پراکندگى‏ها برطرف مى‏شود، همان گونه که در این اواخر مفتى بزرگ اهل سنت، رئیس دانشگاه الازهر مصر «شیخ شلتوت» گام مؤثرى برداشت و رسمیّت فقه شیعه را در میان اهل سنّت اعلام داشت، از این طریق کمک مؤثّرى به تفاهم اسلامى کرد و روابط دوستانه‏اى میان او و مرحوم «آیةاللَّه بروجردى» مرجع بزرگ عالم تشیّع برقرار شد.

ثانیاً: ما معتقدیم تبلور اسلام بیش از هر مذهبى در مذهب شیعه است، و در عین این‏که به تمام مذاهب اسلامى احترام مى‏گذاریم معتقدیم مذهب شیعه بهتر مى‏تواند اسلام راستین را در تمام ابعادش معرفى کند، و مسائل مربوط به حکومت اسلامى را حل نماید.

چرا این مکتب را با دلیل و منطق به فرزندان خود نیاموزیم؟! و اگر این کار را نکنیم مسلماً به آنها خیانت کرده‏ایم.

ما یقین داریم قطعاً پیامبر جانشینى براى خود تعیین کرده،

چه اشکالى دارد این بحث را از طریق منطق و استدلال تعقیب کنیم؟

ولى باید در این بحث‏ها به دقّت مراقب باشیم که عواطف مذهبى دیگران را جریحه‏دار نکنیم.

ثالثاً: دشمنان اسلام براى برهم زدن اساس وحدت مسلمین آن قدر دروغ و تهمت به شیعیان در نزد سنّیان، و آن قدر دروغ و تهمت به سنّیان در نزد شیعیان بسته‏اند، که در پاره‏اى از کشورها به کلّى آنها را از هم دور ساخته‏اند.

هنگامى که ما مسئله امامت را به روشى که در بالا گفتیم مطرح کنیم و نقاطى را که شیعه بر آن تأکید دارد با دلایلى از کتاب و سنّت روشن سازیم، معلوم مى‏گردد که این تبلیغات دروغ بوده، و دشمنان مشترک ما دست به سمپاشى زده‏اند.

به عنوان مثال فراموش نمى‏کنم که در یکى از سفرهاى حجاز با یکى از رجال دینى درجه اوّل عربستان سعودى ملاقات و بحث داشتیم، او اظهار مى‏داشت که من شنیده‏ام شیعه‏ها قرآنى غیر از قرآن ما دارند.

من خیلى تعجّب کردم و به او گفتم: برادر تحقیق این امر خیلى ساده است!

من از شما دعوت مى‏کنم که شخصاً یا نماینده شما با ما بیایید تا بعد از «مراسم عمره» بدون هیچ اطّلاع قبلى به ایران باز گردیم، در تمام خیابان‏ها و کوچه‏ها مسجد وجود دارد، و در هر مسجدى تعداد زیادى قرآن است، به علاوه در خانه همه مسلمانان قرآن‏

وجود دارد، به هر مسجدى که شما خواستید مى‏رویم، و یا در هر خانه‏اى را که مایل بودید مى‏زنیم، و قرآن را از آنها مطالبه مى‏کنیم تا معلوم شود قرآن ما و شما حتّى در یک کلمه و حتّى یک نقطه اختلاف ندارد (بسیارى از قرآن‏هایى که ما از آن استفاده مى‏کنیم عیناً چاپ حجاز و مصر و سایر کشورهاى اسلامى است).

بدون شک این گفت‏وگوى دوستانه و کاملًا مستدل، سمپاشى عجیبى را که در ذهن یکى از رجال معروف آنها کرده بودند، برچید.

منظور این است که بحث‏هاى مربوط به امامت- به گونه‏اى که در بالا گفتیم- وحدت جامعه اسلامى را تحکیم مى‏بخشد و به روشن شدن حقایق و کم شدن فاصله‏ها کمک مى‏کند.

2- امامت چیست؟

«امام» چنان که از عنوانش پیداست، به معنى پیشوا و رهبر مسلمانان است، و در اصول عقاید شیعه «امام معصوم» به کسى گفته مى‏شود که در همه چیز جانشین پیامبر است، با این تفاوت که پیامبر مؤسّس مکتب مى‏باشد، و امام حافظ و پاسدار مکتب است، بر پیامبر صلى الله علیه و آله وحى نازل مى‏گردد ولى بر امام نه، او تعلیماتش را از پیامبر صلى الله علیه و آله مى‏گیرد، و داراى علم فوق‏العاده‏اى است.

از نظر شیعه، امام معصوم تنها به معنى رهبر حکومت اسلامى نیست، بلکه رهبرىِ معنوى و مادى، ظاهرى و باطنى، و خلاصه رهبرى همه جانبه جامعه اسلامى را بر عهده دارد، او پاسدارى‏

عقاید و احکام اسلامى را- بدون هیچ گونه اشتباه و انحراف- بر عهده دارد و او بنده برگزیده خدا است.

ولى اهل سنت امامت را چنین تفسیر نمى‏کنند، آنها تنها به معنى رئیس حکومت جامعه اسلامى مى‏دانند، و به تعبیر دیگر، زمانداران را در هر عصر و زمان، خلفاى پیامبر و ائمه مسلمین مى‏شمرند!

البته در بحث‏هاى آینده ثاب خواهیم کرد که در هر عصر و زمان باید یک نماینده الهى، پیامبر یا امام معصومى در روى زمین باشد. تا آیین حق را پاسدارى کند، و حق طلبان را رهبرى نماید، و اگر روزى به عللى از نظر مردم پنهان گردد، نمایندگانى از سوى او عهده‏دار تبلیغ احکام و تشکیل حکومت مى‏گردند.

فکر کنید و پاسخ دهید

1- منطق کسانى که مى‏گویند امروز روز بحث از امامت نیست، چیست؟

2- در برابر این منطق چند پاسخ مستدل براى لزوم این بحث داریم؟

3- چگونه دشمنان اسلام در میان مسلمین تفرقه افکندند، و راه پر کردن این شکاف‏ها چیست؟

4- آیا نمونه‏هایى از تفرقه‏افکنى دشمنان به خاطر دارید؟

5- معنى «امامت» در مکتب شیعه و تفاوت آن با امامت در مکتب اهل سنت، چیست؟