جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عدل خداوند و مسئله «خلود» (2)

زمان مطالعه: 4 دقیقه

مى‏دانیم قرآن صریحاً درباره گروهى از کفّار و گنهکاران سخن از مجازات جایدان و به تعبیر دیگر «خلود» به میان آورده است.

در سوره توبه، آیه 68 مى‏خوانیم: «وعد اللَّه المنافقین و المنافقات و الکفار نار جهنّم خالدین فیها»؛ «خداوند به مردان و زنان منافق و کفّار وعده آتش سوزان جهنّم داده، جاودانه در آن خواهند ماند».

همان گونه که در ذیل همین آیه به مردان و زنان با ایمان وعده باغ‏هاى بهشت را به طور جاودانه داده است: «وعد اللَّه المؤمنین و المؤمنات جنات تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها»؛ «خداوند به مردان و زنان با ایمان باغ‏هایى از بهشت را وعده داده که نهرها از زیر

درختانش جارى است، جاودانه در آن خواهند ماند».

در اینجا سؤالى پیش مى‏آید و آن این‏که چگونه مى‏توان قبول کرد که انسانى در تمام عمر خود که حداکثر هشتاد یا صد سال بیشتر نیست کار بدى کرده ولى میلیون‏ها سال و بیشتر کیفر آن را ببیند.

البته این مطلب در مورد پاداش مهم نیست، زیرا دریاى رحمت الهى، وسیع است و پاداش هر چه بیشتر باشد نشانه رحمت و فضل بیشتر است، امّا در مورد اعمال بد، چگونه عذاب جاودانه در برابر گناهان محدود قرار مى‏گیرد؟ و چگونه مى‏توان آن را با توجّه به اصل عدالت خداوند توجیه کرد؟

آیا نباید یک نوع تعادل در میان گناه و مجازات برقرار باشد.

پاسخ:

براى رسیدن به راه حل نهایى این بحث باید به چند نکته دقیقاً توجّه داشت:

الف- مجازات‏ها و کیفرهاى رستاخیز چندان شباهت به مجازات‏ها و کیفرهاى این جهان ندارد که مثلًا شخصى مرتکب تجاوز و سرقت شده و او را مدّتى به زندان مى‏افکنند، بلکه مجازات‏هاى قیامت بیشتر به صورت آثار اعمال و خاصیت کارهاى انسان است.

به تعبیر روشن‏تر دردها و رنج‏هایى که گنهکاران در جهان دیگر مى‏کشند اثر و نتیجه اعمال خود آنهاست که دامانشان را فرا مى‏گیرد.

قرآن مجید در این جا تعبیر روشنى دارد، مى‏گوید: «فالیوم‏

لا تظلم نفس شیئا ولا تجرْون الا ما کنتم تعملون»؛ (1)

«امروز (روز رستاخیز) به هیچ کس ستم نمى‏شود و جز اعمال خود شما جزائى براى شما نیست».

با یک مثال ساده مى‏توانیم این حقیقت را مجسم کنیم:

شخصى به سراغ مواد مخدّر یا مشروبات الکلى مى‏رود و هر چه به او مى‏گویند این مواد زهرآگین معده تو را خراب و قلب تو را بیمار و اعصاب تو را درهم مى‏کوبد، او گوش نمى‏دهد، چند هفته یا چند ماهى غرق لذت خیالى این مواد کشنده مى‏شود و تدریجاً گرفتار زخم معده، ناراحتى قلب و بیماى اعصاب مى‏شود، و سپس ده‏ها سال تا پایان عمرش از این بیمارى‏ها رنج مى‏برد و شب و روز ناله مى‏کند. آیا در این جا مى‏توان ایراد کرد که چرا این فرد که چند هفته یا چند ماه بیشتر گناه نکرده، ده‏ها سال شکنجه ببیند؟!

فوراً در پاسخ گفته مى‏شود این نتیجه و اثر عمل خود اوست!

حتّى اگر او داراى عمر نوح و بیشتر باشد و ده‏ها هزار سال عمر کند و دائماً او را در درد و رنج ببینیم، مى‏گوییم: این چیزى است که خودش آگاهانه به جان خود خریده است.

مجازات‏هاى روز قیامت «بیشتر» از این قبیل است، و بنابراین ایرادى در مسئله عدالت باقى نمى‏ماند.

ب- این اشتباه است که بعضى گمان مى‏کنند مقدار زمانى مجازات باید به اندازه زمان گناه باشد، زیرا رابطه میان گناه و مجازات رابطه زمانى نیست، بلکه بستگى به نتیجه و کیفیّت گناه دارد.

مثلًا ممکن است کسى در یک لحظه آدم بى‏گناهى را به قتل برساند و مطابق بعضى از قوانین دنیاى امروز او را محکوم به زندان ابد کنند، در این جا مى‏بینیم زمان گناه تنها یک لحظه زودگذر بوده، در حالى که مدّت مجازات ده‏ها سال است، و هیچ کس این امر را ظالمانه نمى‏شمرد، چرا که در این جا مسئله دقیقه و ساعت و ماه و سال، مطرح نیست، کیفیّت گناه و نتیجه آن مطرح است.

ج- «خلود» در دوزخ و مجازات ابدى و جاودان تنها از آنِ کسانى است که تمام روزنه‏هاى نجات را به روى خود بسته‏اند، و از روى علم و عمد غرق در فساد و تباهى و کفر و نفاق گشته‏اند، آنچنان که تاریکى گناه تمام وجود آنها را در برگرفته در حقیقت به رنگ گناه و کفر درآمده‏اند.

قرآن در اینجا تعبیر جالبى دارد. در سوره بقره، آیه 81 چنین مى‏گوید: «بلى من کسب سیئة و احاطت به خطیئته فاولئک اصحاب النار هم فیها خالدون»؛ «کسى که مرتکب گناهى گردد و آثار آن تمام وجود او را احاطه کند چنان کسى اهل دوزخ است و جاودانه در آن خواهد ماند».

این گونه افراد رابطه خود را با خدا به کلى قطع کرده‏اند، و تمام روزنه‏هاى نجات و سعادت را به روى خود بسته‏اند.

این گونه افراد به پرنده‏اى مى‏مانند که آگاهانه بال و پر خود را در هم شکسته و سوزانده، و براى همیشه مجبور است روى زمین بماند و از پرواز بر اوج آسمان‏ها محروم است.

توجّه به نکات سه‏گانه بالا این حقیقت را روشن مى‏سازد که‏

مسئله عذاب جاویدان که براى گروه خاصّى از منافقان و کفّار در نظر گرفته شده است چیزى بر خلاف اصل عدالت نیست، این نتیجه شوم اعمال خود آنهاست و قبلًا هم به وسیله پیامبران الهى به آنها ابلاغ شده است که این کار چنین نتیجه تلخ و شومى دارد.

مسلماً اگر این افراد جاهل باشند و دعوت انبیا به آنها نرسیده باشد و از روى نادانى مرتکب چنان اعمالى شده باشند مشمول چنان مجازات سختى نخواهند بود.

ذکر این نکته نیز لازم است که از آیات و اخبار اسلامى استفاده مى‏شود که دریاى رحمت الهى آن قدر وسیع و گسترده است که گروه عظیمى از خطاکاران را دربر مى‏گیرد:

گروهى از طریق شفاعت‏

گروهى از طریق عفو

گروهى از طریق اعمال نیک کوچکى که انجام داده‏اند و خداوند به بزرگى خودش آن اعمال کوچک را پاداش عظیم مى‏دهد؛

و گروه دیگرى بعد از آن‏که مدّتى در دوزخ مجازات شدند و در این بوته الهى تصفیه گشتند، به رحمت و مواهب الهى باز مى‏گردند.

تنها گروهى باقى مى‏مانند که بر اثر لجاجت و دشمنى با حق، و ظلم و فساد و نفاق بیش از حد، وجودشان را سر تا پا ظلمت کفر و بى‏ایمانى فرا گرفته است.

فکر کنید و پاسخ دهید

1- چگونه بعضى خلود را ناهماهنگ با عدل الهى پنداشته‏اند؟

2- آیا کیفرهاى جهان دیگر همانند مجازات‏هاى این جهان است؟ اگر نیست چگونه است؟

3- آیا عدالت ایجاب مى‏کند که تعادل میان زمان گناه و مجازات برقرار باشد؟

4- مجازات خلود از آنِ چه اشخاصى است؟

5- چه کسانى مشمول عفو الهى مى‏شوند؟


1) سوره یس، آیه 54.