در علم اصول، بابى به نام «باب ملازمات» است که خرد انسانى این توان را دارد که از ملازمه دو حکم، حکم شرعى را کشف کند مانند:
1. ملازمه میان وجوب شىء، و وجوب مقدمه ی آن.
2. ملازمه میان وجوب شىء، و حرمت ضدّ آن.
3. ملازمه میان حرمت عبادات و فساد آن.
4. ملازمه میان حرمت معامله و فساد آن.
5. ملازمه میان امتثال و سقوط تکلیف.
خرد در این موارد به یک نوع تلازم معتقد است و مىگوید: میان دو حکم، نوعى تلازم هست و هرگز ممکن نیست که مقنن یکى را انشاء کند، و از دومى صرف نظر کند، از این جهت، هرگاه در شرع، وجوب یک شىء ثابت گردید، عقل به وسیله اعتقاد به تلازم، وجوب مقدمه، حرمت ضدّ آن، سقوط امر در صورت امتثال، را کشف مىکند هرچند در لسان شرع وارد نشده باشد.
باب ملازمات، گستردهتر از آن است که ما به آن اشاره کردیم، حتى باب مفاهیم که در آن بود و نبود، قید ملازم ثبوت و ارتفاع حکم به شمار مىرود از اقسام ملازمات عقلیه است و قاعده «کلّ ما حکم به العقل حکم به الشرع» اساس آن را تشکیل مىدهد، و علماى شیعه از نخستین دوران، بر این تلازم تصریح کرده و شیخ مفید در کتاب «اوائل المقالات» بابى تحت این عنوان دارد «العقل لا ینفک عن شرع«.(1)
1) اوائل المقالات:11.