زمان مطالعه: < 1 دقیقه
در گذشته اشاره کردیم که اساس داورىهاى عقل عملى را در مسایل کلى ادیان، توانایى او بر درک «حسن و قبح افعال» تشکیل مىدهد، او آنگاه که شیوه فعل را درک کرد، دریافت خود را در قالب «ایجاب» و یا «نهى» ریخته و از «باید» و «نباید» سخن مىگوید.
او در داورى خود درباره وصف فعل (زیبایى و نازیبایى(، از هیچچیز «جز بررسى خود فعل» کمک نمىگیرد و بدون در نظر گرفتن امور سهگانه ذیل:
1. نوع فاعل: واجب یا ممکن.
2. اثرى که بر فعل مترتب مىشود، حفظ نظام در سایه عدل و…
3. نظر شرایع آسمانى درباره آن فعل.
با استقلال کامل، حکم فعل را صادر مىکند، و بر لزوم ایجاد فعل زیبا، و بر لزوم پرهیز از نازیبا، فرمان مىدهد.
اینک نمونههایى از نحوه فعالیت عقل عملى را در این نوع از حوزه معرفت دینى، مطرح مىکنیم: