جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عقل‌گرایى اعتدالى

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در این رویکرد، بخش اعظم معارف دینى در سنجش خرد وارد مى‌شود، هر چند بخشى از حقایق غیبى (که در این جهان از افق اندیشه بشرى بالاتر و برتر است(، براى خود ایمان مى‌طلبد، امّا نه ایمانى کور و کر، بلکه همراه با یک رشته براهین اجمالى که ایمان را در دل پدید مى‌آورد، این روش، یک روش میانى است که به هردو ابزار شناخت «عقل» و «وحى» اعتبار مى‌نهد، و میان آن دو مرزبندى مى‌کند به این معنى که خرد نمى‌تواند از مرز خود پا فراتر نهد، و عرصه وحى را جولانگاه خود قرار دهد، ولى وحى به خاطر استمداد از «علم نامتناهى خدا» فاقد چنین حد و مرز است.

بحث و بررسى منزلت عقل در معرفت دینى، براى خود دو نوع بحث مى‌طلبد:

1. منزلت خرد در مسائل کلى ادیان

2. جایگاه خرد در معارف دین خاصى مانند اسلام

در بحث نخست، نظر به یک رشته از معرفت‌هاى دینى است که اساس همه ادیان را تشکیل مى‌دهد، و هیچ دینى بدون ثبوت آنها، استقرار نمى‌یابد، مانند اثبات صانع، و صفات او، و لزوم بعثت پیامبران، و تجهیز آنان با دلیل و برهان

روزپسند، عصمت و پاکى آنان از گناه و لغزش عمدى و سهوى و ابزار شناختى به نام «وحى» و…

این نوع از معارف، اختصاص به دین و یا شریعتى ندارد، بلکه تمام شرایع آسمانى، و یا آیین‌هاى ابراهیمى در آن شریک و یکسانند و تا این اصول ثابت نشود، نوبت به محتویات دین خاصى نمى‌رسد.

در حالى‌که تبیین منزلت عقل، در بخش دوم مربوط به محتویات آیینى است که حقانیت آن به ثبوت رسیده و انسان متفکر به آن ایمان آورده است.

اکنون مى‌خواهد با پنجه خرد، پرده ابهام را از بخشى از ره‌آوردهاى دین پذیرفته شده، بردارد در این موقع این سؤال پیش مى‌آید که خرد تا چه‌اندازه در این بخش قدرت و توانایى دارد، و حد و مرز آن چیست؟

اینک، سخن خود را در بخش نخست آغاز مى‌کنیم: