قبل از جنگ جهانى اوّل، که زمینه فروپاشى خلافت عثمانى به تدریج فراهم مىشد، و مزدوران داخلى به آن دامن مىزدند، شیخ الإسلام ترکیه، در تلگرامى، ضرر نهضت آزادیخواهى را به آیة اللّه عظماى خراسانى گوشزد، و تلویحا بیان کرد که نهضت مشروطیت، هرچند به صورت ظاهر، آزادى از ظلم و ستم حاکمان است، ولى در حقیقت، آزادى از هر نوع پاىبندى به سنتهاى الهى است. وى در تلگرام خود به آیت اللّه خراسانى این جملهها را گنجانیده بود:
انّ هذا السیل الجارف باسم الحضارة الحدیثة، انطلق من المغرب إلى المشرق، إذا لم یکن امامه سدّ منیع یطیح بالدین الإسلامی و الحضارة الإسلامیة«.
»این سیل ویرانگر به نام تمدن جدید، از غرب آغاز شده و به سوى شرق در حرکت است، اگر در برابر خود سدّ استوارى نیابد، به زودى دین اسلام و تمدن اسلامى را نابود خواهد ساخت«.
امروز مسلمان با چنین سیل بنیانکن روبرو هستند و پیامبر خدا، وظایف فرهیختگان را از چهارده قرن قبل تعیین نموده است و آنها به خاطر دفاع منطقى از دین چنین ستوده است:
»یحمل هذا الدین فی کلّ قرن عدول ینفون عنه تأویل المبطلین، و تحریف الغالین و انتحال الجاهلین کما ینفى الکیر خبث الحدید«.(1)
»این دین را در هر زمانى، انسانهاى عادل و دادگرى به دوش مىکشند که کار آنان این است که تأویل باطلگرایان و تحریف غالیان و بدعتهاى جاهلان را
از چهره ی دین مىزدایند چنانکه کوره ی آهنگرى ناخالصىهاى آهن را پاک مىکند«.
»قرن» در اینجا به معنى زمان است، و پیشوایان معصوم در رأس این گروه قرار دارند، ولى در عین حال این حدیث اختصاص به معصومان نداشته، شاگردان مکتب آنان مانند زرارهها، محمد بن مسلمها، صدوقها، و مفیدها نیز جز این گروه مىباشند که ناخالصىها را از چهره ی دین پاک مىسازند.
از آنجا که هدف در این مقاله گزیدهگویى است، تنها به همین مقدار دلایل اشاره شد. وگرنه مراجعه به احادیث فراوان که درباره ی تعقل و تفکر وارد شده مىتواند ما را بیش از این به لزوم به کارگیرى این چراغ رهنمون گردد. در اصول کافى، بابهاى مناسب با این مسأله به چشم مىخورد که مرحوم کلینى آنها را در اوایل این کتاب آورده است.(2)
روش ائمه اهل بیت علیهم السّلام خود براى ما گواه روشن بر لزوم به کارگیرى عقل در معرفت دینى است، خطبههاى عدل و توحید امام على علیه السّلام، نهضت کلامى را پدید آورد، و همه متکلمان را مرهون سخنان خود ساخت، امروز متکلمان بر این معتقدند که نخستین راهگشا براى پىریزى علم کلام، خطبههاى امام على علیه السّلام بوده است.(3)
توحید صدوق، نمونهاى از به کارگیرى عقل در معرفت دینى است. سراسر احادیث این کتاب را دلیل و برهان تشکیل داده، و بالاترین تنزیه(4) را درباره ی خدا انجام داده است.
اگر برخى از محدّثان از به کارگیرى عقل، چه به صورت فلسفى و چه به صورت کلامى جلوگیرى کردهاند، آنان وظیفه یک فرد عادى را با یک فرد دلآگاه یکسان انگاشتهاند و تصور کردهاند که وظیفه ی همگان تلاوت قرآن است و بس نه تدبر
در معارف آن.
تا اینجا این حقیقت براى ما روشن گشت که فهم دین، بىنیاز از خرد نیست، و ما نباید این چراغ درونى را کنار نهاده و تصور کنیم که بدون این چراغ، همه ی مراحل را مىتوان طى کرد.
1) رجالکشى، ص 10.
2) به کافى، ج 1، ص 10-30، کتاب عقل و جهل مراجعه شود.
3) امالى المرتضى:1 / 148 و غیره.
4) به توحید صدوق، باب التوحید و نفى التشبیه، ص 31-82 مراجعه شود.