جهان امروز به صورت یک دهکده ی واحدى درآمده و اگر اندیشهاى در غرب، تولید مىشود چند ثانیه دیگر در صفحات سایتهاى اینترنتى در سراسر دنیا منعکس مىگردد و مسلما غالب اندیشههاى غربى با شریعت هماهنگ نبوده بلکه قسمت اعظم آنها حالت ویرانگرى دارد و دل را از ایمان خالى مىسازد.
از طرف دیگر نمىتوان جوان را از نگرش این سایتها بازداشت. جوان سر تا پا نیرو و حرکت است، نمىتوان در برابر خواستههاى او ایستاد و به تحریم لفظى اکتفا کرد، بلکه باید از همان راهى که گروه مخالف وارد مىشود، وارد شد و به نبرد علمى و فکرى برخاست، و پاسخ منطق را با منطق محکمتر داد.
تصور نشود که این ضرورت مخصوص امروز است، بلکه پس از درگذشت پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم و ورود اندیشههاى ایرانى و یونانى و هندى به جوامع اسلامى، یک رشته شبهات و سؤالات به مجامع علمى روى آورد، گروهى مقدسمآب به تحریم مطالعه و خواندن آنها اکتفا کردند، در حالىکه متفکران جامعه، و در رأس آنان پیشوایان معصوم، این راه را ناکافى دانسته، منطق آنان را با منطق محکمتر پاسخ گفتند.
کتاب توحید مفضل محصول املاى چهار جلسه امام صادق علیه السّلام بر مفضل بن عمر است. منطق حضرت در این رساله مطابق منطق روز بود، حتى دشمنان، امام را بهعنوان یک فرد منطقى که گفتار مخالف را تحمل مىکند، آنگاه باسخ مىگوید، مىشناختند، و لذا آنگاه که شاگرد امام صادق علیه السّلام یعنى مفضل بن عمر با ابن ابى العوجاء برخورد تندى کرد، وى گفت: تو اگر شاگرد مکتب جعفر بن محمد علیه السّلام هستى، بدان که او با ما اینچنین رفتار نمىکند.(1)
مرحوم سید شرف الدین عاملى آنگاه که از نجف به زادگاه خود (لبنان) بازگشت، احساس کرد که جوانان شیعه را نوعى رخوت و سستى در مسایل دینى و فرهنگى فراگرفته است او این وضع را معلول نظام آموزشى کشور خود دانست و لذا براى پاکسازى محیط از اندیشههاى فاسد محیط، تصمیم گرفت که کار فرهنگى کند و این کار را با تأسیس یک مرکز فرهنگى به نام «کلیة الجعفریة» یعنى «دبیرستان جعفرى» آغاز کرد. وى در افتتاح این مدرسه چنین گفت: «لا ینتشر الهدى إلاّ من حیث انتشر الضلال؛ از همان درى که گمراهى وارد شده، از همان در نیز هدایت و رستگارى به درون مىآید«.
در طول زمان، علما و دانشمندان، که از شرایط حاکم بر محیط آگاه بودند، پیوسته از نیروى عقل بهره مىگرفتند، و حجت باطن را که در تعبیر امام هفتم آمده است(2)، به تعطیل نمىکشیدند، زیرا مىدانستند که حجت باطن، دوشادوش حجت ظاهر (قرآن و سنت) پیش مىرود و اگر گروهى مغلطهگرا، عقل را مزاحم
دین معرفى مىکنند یا برداشت آنان از دین غلط است، یا در حکم خرد مغالطهاى وجود دارد.
1) بحار الأنوار، ج 3، ص 58.
2) اصول کافی، ج1،ص16، کتاب عقل و جهل.