جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عرفى شدن دین نفى آن است

زمان مطالعه: 2 دقیقه

شگفت اینجاست که آنان با تلاش زیاد، یک گزاره ی غیرمعقول را عرضه مى‌کنند و آن این‌که «اسلام آمده است تا خود را نفى کند«، آنان هرچند این جمله را به زبان نمى‌آورند، ولى عرفى کردن دین یا فقه، ملازم با نفى هزاران آیه و حدیث اسلامى است که از طریق وحى براى معیشت مردم برنامه‌ریزى کرده و حلال و حرام شریعت را تا روز رستاخیز جاودانى دانسته است. اگر بناست در غیر مسائل مربوط

به ماوراء مادّه با چراغ عقل جمعى پیش برویم، و این قوانین نورانى را پایان یافته تلقى کنیم و این اندیشه را هم به اسلام نسبت بدهیم، مفاد آن این است که اسلام به دست خود وسیله ی انتحار خویش را فراهم کرده است.

آفت این گروه پیشداورى آنهاست، یعنى قبلا مدّعا را تنظیم کرده، سپس به دنبال دلیل مى‌باشند. این گروه از متفکران غربى که زندگى اجتماعى منهاى مذهب را مورد تأیید قرار داده، تأثیر پذیرفته‌اند، و الگوى زندگى غربى را براى خود انتخاب کرده‌اند و طبعا مى‌خواهند آیین اسلام را نیز بر همان الگو تطبیق کنند، و در آینده خواهید دید براى کرسى نشاندن فکر خود به هر خار و خاشاکى چنگ زده‌اند، و چشم خود را بر هزاران شاهد که برخلاف اندیشه ی آنان گواهى مى‌دهد، بسته‌اند.

به خاطر دارم هنگامى که حزب رستاخیز از طرف شاه تأسیس شد و رسانه‌هاى گروهى به تبلیغ آن پرداختند و عضوگیرى آغاز گردید و مراکزى به‌عنوان حزب رستاخیز افتتاح شد، در برخى از روزنامه‌هاى مرکز به صراحت نوشته بود: حزب رستاخیز به رسمیت شناخته شده و مراکز عضوگیرى پدید آمده و الگوى نظام سیاسى کشور را تشکیل مى‌دهد و اعلیحضرت دستور داده‌اند که گروهى به تدوین ایدئولوژى حزب بپردازند، یعنى زیربنا را بعد از روبنا بسازند!

از این مطالب نتیجه مى‌گیریم که تفکیک احکام رفتارى انسان از متن دین یک نوع پیش‌داورى است که هرگز با واقعیت شریعت اسلام و حتى شریعت موسى که داراى احکام رفتارى فراوان است سازگار نمى‌باشد.

هرگاه احکام رفتارها (که در فقه مدون فقیهان عالى مقام چهارده قرن آمده است(، در جایى گرد آید کتابخانه عظیمى را تشکیل مى‌دهد. آیا واقعا این گروه واقعیت اسلام را درک نکرده و از پیش خود این همه احکام رفتارى اسلامى را تدوین نمودند.

ما به‌عنوان توضیح بیشتر یک رشته عناوین اجتماعى فقهى را که همگى مربوط به احکام رفتارى انسان است در اینجا مى‌آوریم که همگى برگرفته از قرآن و روایات اسلامى است، و اینک این عناوین:

امور مالى مانند: خمس، زکات، انفال، غنائم، کشاورزى، بازرگانى،

رهن، اجاره و غیره.

در امور زناشویى و خانوادگى: نکاح، طلاق، ایلاء، ظهار، میراث و غیره.

در مسند قضاوت: داورى، شهادت، و مانند آنها.

در بخش جزائى، حدود و دیات.

درباره ی امور اجتماعى: نظارت عمومى، تعلیم و تربیت، خدمت به خلق، روابط مسلمانان با یکدیگر، طرز رفتار با کارگران و کارمندان.

دربار مسائل اخلاقى: عفو و اغماض، حسن ظن و اعتماد به دیگران، دیدار بیماران، همدردى با مصیبت‌زدگان و غیره.

اینها نمونه‌هایى است که در اینجا منعکس کردیم و تفصیل بیشتر درگرو مراجعه به کتابهاى فقهى، اخلاقى، اجتماعى اسلام است.