جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

هدف از بعثت پیامبران

زمان مطالعه: 3 دقیقه

هدف از بعثت پیامبران، یکى از بحث‌هاى کلامى است که قبل از اسلام و پس از آن، در میان دانشمندان، مورد بحث و بررسى قرار گرفته، حتى دین‌پژوهان بودایى و برهمایى درباره‌ى آن سخن گفته و طرف نفى را ترجیح داده‌اند، در حالى‌که تمام متکلمانى که معتقد به دین آسمانى هستند، بعثت پیامبران را امرى لازم و اهداف آنان را تشریح کرده‌اند.

از آنجا که علّت لزوم بعثت پیامبران از بحث‌هاى پیشین که درباره‌ى «نیاز بشر به دین» و «آثار سازنده‌ى دین» داشتیم-روشن شد، اکنون سخن را بر بیان هدف پیامبران متمرکز مى‌سازیم و یادآور مى‌شویم که اساس دعوت پیامبران را دعوت به توحید در شاخه‌هاى گوناگون تشکیل مى‌دهد، و این سخن از آیات قرآنى به روشنى استفاده مى‌شود:

الف: وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اُعْبُدُوا اَللّهَ وَ اِجْتَنِبُوا اَلطّاغُوتَ.(1)

»در میان هر امتى پیامبرى برانگیختیم (تا به مردم بگویند) خدا را بپرستید و از پرستش طاغوت یعنى غیر او اجتناب ورزید«.

ب: قُلْ یا أَهْلَ اَلْکِتابِ تَعالَوْا إِلى کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَن لاّ

نَعْبُدَ إِلاَّ اَللّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اَللّهِ.(2)

»بگو اى اهل کتاب به سوى سخنى که میان ما و شما یکسان است بیایید، و آن این‌که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزى را همتاى او قرار ندهیم و بعضى از ما بعض دیگر را غیر از خداى‌یگانه به سرپرستى نپذیرد«.

در آیه‌ى نخست، از «توحید در عبادت» سخن به میان آمده است در حالى که در آیه دوم علاوه بر «توحید در عبادت» أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اَللّهَ از «توحید در ربوبیت» که به معنى پذیرش یک سرپرست و نفى دیگر سرپرست‌هاى موهوم است وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اَللّهِ نیز سخن گفته شده است.

علت گزینش این دو، این است که جامعه‌ى آن روز از میان دیگر درجات توحید، در این دومورد، انحراف پیدا کرد. جامعه‌ى عرب آن روز به پرستش 360 بت تن داده و اهل کتاب علاوه بر پرستش مسیح، به ربوبیت عالمان و دانشمندان خود گرایش پیدا کرده بودند.

هرچند در آیات دیگر بقیه‌ى مراتب توحید به صورت گسترده بیان شده ولى مهم همان توحید در پرستش و توحید در ربوبیت است و پذیرش «توحید در ربوبیت» با پذیرش بسیارى از مراتب توحید ملازم است؛ زیرا هرگاه به توحید در ربوبیت معتقد شویم و براى خود یک رب و یک سرپرست و براى جهان یک کارگردان بیش نیندیشیم طبعا باید کاملا در اختیار چنین «رب» قرار گیریم.

لازمه‌ى توحید در ربوبیت امور ذیل است:

1. فقط او را بپرستیم.

2. حاکمیت را از آن او بدانیم.

3. اطاعت را مخصوص او بشماریم.

4. هر نوع قانون‌گذارى را که لازمه‌ى آن تصرّف در نفوس و جامعه و طبیعت است، حقّ مختص او بدانیم.

خوشبختانه در قرآن مجید دلایل این مراحل چهارگانه‌ى توحید که از برخى از آنها به توحید افعالى تعبیر مى‌شود به روشنى بیان شده و در این‌جا جاى بازگویى آنها نیست.(3)

قرآن به روشنى تأکید مى‌کند که صاحب و سرپرست و کارگردان جهان هستى، فقط خداست چنان‌که مى‌فرماید:

قُلْ أَ غَیْرَ اَللّهِ أَبْغِی رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ.(4)

»بگو کردگارى جز خدا بطلبم در حالى‌که او پروردگار همه‌ى چیزها است؟«.

اگر واقعا او ربّ است و ما مربوب، او مالک است و ما مملوک، او سرپرست و ما زیردست، طبعا باید در همه‌ى مراحل زندگى تسلیم او باشیم و جز او از کسى چیزى نپذیریم و پیوسته مطیع و فرمانبر او باشیم و این همان تسلیم در برابر خدا است که زیربناى دعوت تمام پیامبران را تشکیل مى‌دهد.

چنان‌که مى‌فرماید:

إِنَّ اَلدِّینَ عِنْدَ اَللّهِ اَلْإِسْلامُ وَ مَا اِخْتَلَفَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتابَ إِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ اَلْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ.(5)

»دین در نزد خدا اسلام است و کسانى که کتاب آسمانى به آنان داده شد اختلافى در آن ایجاد نکردند مگر بعد از آگاهى و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود«.

و نیز مى‌فرماید:

فمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ اَلْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ.(6)

»هرکس جز اسلام دینى برگزیند از او پذیرفته نمى‌شود«.

یهودیان، ابراهیم را از خود، و مسیحیان ابرهیم را از خویش، مى‌دانستند، قرآن به نفى هردو برخاسته و مى‌گوید: او نه یهودى بود و نه نصرانى، او یک فرد تسلیم در برابر خدا بود که به وى شرک نمى‌ورزید، چنان‌که مى‌فرماید:

ما کانَ إِبْراهِیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لکِنْ کانَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ ما کانَ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ.(7)

بنابراین برنامه‌ى همه پیامبران در توحید در عبادت و ربوبیت تجلّى نموده و هردو را مى‌توان در اسلام به‌معناى تسلیم در برابر خدا خلاصه کرد، گروهى از افراد ناآشنا، «اسلام» را در این آیات به‌معناى شریعت پیامبر خاتم مى‌دانند در حالى‌که مقصود همان تسلیم در برابر خدا، و نفى مولویت غیر او است که حلقه‌ى اتصالى براى تمام شرایع به شمار مى‌رود و همه را به هم پیوند مى‌دهد (هرچند از نظر فروع و احکام باهم اختلافاتى دارند) از این جهت خدا به تمام پیروان شرایع آسمانى دستور مى‌دهد که پیرو ابراهیم باشند، چنان‌چه مى‌فرماید:

فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ.(8)

»از راه و روش ابراهیم پیروى کنید (راه و روش او چه بود؟ وى) مشرک نبود«.


1) نحل / 36.

2) آل عمران /64.

3) جهت آگاهى بیشتر، ر. ک: منشور جاوید:2 / 320-490.

4) انعام / 164.

5) آل عمران / 19.

6) آل عمران / 85.

7) آل عمران / 67.

8) آل عمران / 95.