»آزادى در بیان و رفتار» باید با «دمکراسى» همگام و همسو باشند، هرگاه در پرتو یک انتخابات آزاد، نظامى تشکیل گردید، و اکثریت قاطع رأى به آن نظام و قانون اساسى آن دادند کلیه مصوبات دولت و مجلس، تحت عنوان «میثاق ملى» محترم مىباشند، در این صورت هرگاه آزادى در بیان و رفتار با اصول مصوبه دولت و مجلس در جدال باشد، یک چنین آزادى عملا ناقض اصول دمکراسى بوده و ضد ارزش خواهد بود.
از این جهت حکومتهاى مردمى مىتوانند، هر نوع اجتماعات، نشریات، و سخنرانى که امنیت و حکومت قانون را-که تجلّىگاه افکار عمومى است-به خطر افکند، ممنوع سازد.
نکتهى قابلتوجه این است که سرچشمه قانون در حکومتهاى لیبرال،
خواست مردم است، و در حکومت الهى و دینى، ارادهى خداست که مردم نیز، به آن تن دادهاند.
اگر خط قرمزى در این مورد مطرح مىشود، مقصود از آن خط قرمز شخص و اشخاص نیست بلکه امورى است که حاکمیت ملّى، یا حکومت قانون بر قداست آن اصرار مىورزد.
در حکومتهاى استبدادى که رعب و ترس از نظام، همه کشور را فرا مىگیرد، و نفسها در سینه حبس، و دهانها بسته و قلمها شکسته مىشود، احیاى اصل «آزادى بیان و قلم» مىتواند نداى ملت را به گوش جهانیان برساند، و مسؤولان حقوق بشر و کلیه نهادهاى ذىربط را از حکومت رعب و وحشت و اعدامهاى دستهجمعى، آگاه سازد، در چنین شرایط، یک نشریه نیمبند، حتى یک مجلس نیمه فرمایشى روزنهى امیدى براى ملت به شمار مىرود.
در این نوع از نظامها، شخص و شخصیّتها، بهعنوان خط قرمز معرّفى مىشوند و شخص شاه و ملکه مافوق قانون معرّفى مىشوند. از این جهت واژهى «خط قرمز» نوعى بوى استبداد و خودکامگى مىدهد.
در حالىکه در نظام اسلامى که مردم با رضایتمندى تمام، اصول کلى را پذیرفتهاند و از طرف خدا مجازند با تشکیل مجلس شورى، مقرراتى را تصویب کنند که به منزله لباس اجرایى قوانین آسمانى مىباشد، دو چیز خط قرمز است:
1. پیامبران و اولیاى الهى.
2. قوانین و شریعت خدا.
اگر مىگوییم گروه نخست، خط قرمز مىباشند، مفاد آن این نیست که مافوق قانون مىباشند، زیرا که چنین تفسیرى از اولیاى الهى، غلوّ و باطل است، بلکه آنان و دیگران در برابر قانون یکسان مىباشند.
این احترام خاص، به خاطر مقامى است که آنها در پیشگاه خدا دارند و هر نوع هتک و بىحرمتى، کیفر مضاعف دارد.
اگر مىگوییم قوانین الهى خط قرمز است، علاوه بر اینکه فرمان خدا، و دستور خداى بزرگ است، به خاطر این است که جامعه با رضایتمندى کامل، آن را پذیرفته است و هر نوع جدال و معارضه با آن، علاوه بر اینکه جدال با خداست، نوعى معارضه با دمکراسى که مورد پذیرش همگان مىباشد نیز هست.