پیش از تشریح خطوط کلى آزادى بیان، به تعریف اجمالى آن اشاره مىکنیم:
آزادى بیان عبارت است از: ارایهى هر نوع فکر و اندیشه، که به صورتهاى گوناگون عرضه مىگردد مانند: گفتار و سخن، قلم و نگارش، تصویر و فیلم، تئاتر و تعزیه و هر چیزىکه مىتواند اندیشهى انسان را در اذهان مخاطبان مجسّم سازد. البته، ابزار بیان افکار و عقیده، به آنچه که اشاره شد، منحصر نیست ولى راههاى مهمّ آن همان است که مطرح گردید.
بیان اندیشهها از موهبتهاى الهى است که قرآن، از آن یاد مىکند، و مىفرماید:
خَلَقَ اَلْإِنْسانَ – عَلَّمَهُ اَلْبَیانَ.(1)
»انسان را آفرید، و به او سخن گفتن آموخت«.
هرگاه بیان اندیشه به صورت گفتگوها صورت پذیرد، ابهامهاى دیرینه را از سیماى حقیقت مىزداید، و چهرهى واقع با درخشندگى خاصى خودنمایى مىکند.
اگر بشر، بر تمدّن و تمدّنهایى دست یافته، نتیجهى گفتگوهاى علمى پیراسته از غرضورزى بوده است.
در علوم طبیعى، در تفسیر پدیدهاى، فرضیهاى مطرح مىگردد، چیزى نمىگذرد، در سایه آزادى بیان، فرضیه یاد شده جاى خود را به فرضیه دومى مىدهد
و سرانجام پس از فرضیههاى متوالى، بشر به یک اصل مسلّم و حقیقتى پایدار دست مىیابد، اگر براى بیان فرضیهها فضاى بازى نباشد، دانش بشر، دچار رکود مىشود.
جوانان عزیزى که آزادى بیان را، یک اندیشهى غربى مىانگارند، قرآن و صفحات تاریخ اسلام را ورق بزنند، تا روشن گردد که مبتکر و پایهگذار آن، مصلحان انسانى، و پیامبران الهى بودهاند.
حوار و گفتگوى قهرمان توحید، ابراهیم خلیل را با نمرود زمان، و مناظرهى موسى کلیم را با فرعون و دیگر مناظرات پیامبران را با امتهاى خویش مورد بررسى قرار دهید تا روشن گردد که تا آنجا که هدف، حقیقتیابى است، قلم و بیان، آزاد است.
در اوج درخشندگى آفتاب اسلام، که همه نقاط متمدّن را تحت پوشش داشت، و اوّلین و آخرین سخن از آن حاکمان اسلامى بود مع الوصف بازار مناظره آنچنان داغ و فضاى مناظره آنچنان وسیع و گسترده بود که پیروان مذاهب گوناگون به نشر عقیدهى خود مىپرداختند تا آنجا که ابن میمون یهودى در قرن ششم به دفاع از کلام یهودى برخاسته و کتاب «دلالة الحائرین» را نشر داده است.
مجموع مناظرههاى پیشوایان ما که در کتاب «احتجاج» طبرسى گرد آمده است حاکى از فضاى باز، براى بیان عقاید بوده است.
در حوزههاى علمى، فنّ مناظره، یکى از علومى است که در گذشته، مادّهى درسى بوده و هماکنون در «دروس خارج» شاگردان در نقد اندیشهى اساتید، آزاد مىباشند و به کلاس درس، زیبایى خاصّى مىبخشند.
1) الرحمن / 3-4.