جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

قلمرو حکمت نظرى و عملى

زمان مطالعه: 2 دقیقه

درباره عقاید و باورها آیات زیادى داریم که به نقل برخى بسنده مى‌کنیم:

أ: قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ.(1)

»بگو او یکى است«.

ب: أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ أَمْ هُمُ اَلْخالِقُونَ.(2)

»آیا بدون علت آفریده شده‌اند یا خود خالق خود هستند«؟

ج: هُوَ اَلْأَوَّلُ وَ اَلْآخِرُ وَ اَلظّاهِرُ وَ اَلْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ.(3)

»اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هرچیزى داناست«.

و امثال این آیات که همگى جوهره‌ى برهان و وحى دست نخورده است و

هیچ‌گاه تراوش یافته‌ى خرد یک انسان درس نخوانده نیست آن هم در محیط بت پرستى که منکر احدیت بوده‌اند، در تفسیر این آیات باید خرد را محور قرار داد نه شرایط حاکم بر زندگى مؤلف را.

اگر مضمون آیات گذشته را حکمت نظرى تشکیل داده، پاره‌اى از معارف قرآن را حکمت عملى-که محور آن تحسین و تقبیح عقلى است-تشکیل مى‌دهد؛ در چنین مواردى محور، عقل عملى است نه فرهنگ حاکم بر آورنده‌ى قرآن.

قرآن مجید مى‌فرماید:

د: إِنَّ اَللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی اَلْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ اَلْفَحْشاءِ وَ اَلْمُنْکَرِ وَ اَلْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَعقلُونَ((4)

»خداوند به دادگرى و نیکوکارى و بخشش به خویشاوندان فرمان مى‌دهد و از کار زشت و ناپسند بازمى‌دارد به شما اندرز مى‌دهد، باشد که پند بگیرید«.

آیات مربوط به حکمت عملى که بر محور حسن و قبح مى‌چرخد، فزونتر از آن است که در این برگها منعکس گردد. تنها در سوره‌ى إسراء از آیه 23 تا آیه 38 پاره‌اى از حکمت‌هاى عملى وارد شده و پس از نقل یک رشته دستورهاى عملى چنین مى‌فرماید:

ذلِکَ مِمّا أَوْحى إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ اَلْحِکْمَةِ.(5)

»این سفارش‌ها از حکمت‌هایى است که پروردگارت به تو وحى کرده است«.

در چنین مواردى، در تفسیر متن باید خردورزى را پیشه گرفت نه فرهنگ و شرایط حاکم بر مؤلف؛ زیرا اساس تشریع آنها را حسن و قبح عقلى تشکیل مى‌دهد.


1) توحید / 1.

2) طور / 35.

3) حدید / 3.

4) نحل / 90.

5) اسراء / 39.