ما در این جا مبادى و مقدمات لازم در استنباط احکام را یادآور مىشویم تا
روشن گردد که چه مقدار از علوم طبیعى و عرفان و فلسفه و یا جامعهشناسى و روان شناسى در استخراج احکام از کتاب و سنت تأثیر دارند و این پیوند ناگسستنى که بین فهم شریعت و اینگونه از علوم ادعا شده است تا چه مقدار قرین دلیل و برهان است.
براى شناختن مقدمات لازم اجتهاد، باید به تبیین معنى استنباط و «تفقه» بپردازیم آنگاه ابزار لازم آن را بیان نماییم تا از خود استنباط، مفهوم روشن در ذهن ما نقش نبندد، هرگز نمىتوان ابزار لازم آن را تعیین نمود.
اصولا باید دید یک فقیه مستنبط چه کارى را مىخواهد انجام دهد، تا فراخور کار خود، ابزار و ادوات فراهم سازد و تا این نقطه روشن نگردد پایه تأثیر ابزار از نظر قلت و کثرت و یا تأثیر عرفان و فلسفه و… و عدم تأثیرش روشن نمىگردد، مؤثرترین نقطه در تحدید ابزار روشن کردن کار فقیه است این پافشارى به خاطر این است که در گفتار پیش به این نقطه اساسى انگشت گذارده شده، و چیزهایى که ارتباطى با فقاهت ندارد از مبادى لازم آن شمرده شده است. اینک تشریح این قسمت: