علاّمه طباطبایى در تفسیر آیه «إِلاّ مَنْ خَطِفَ اَلْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ» (صافات / 10(: «مگر کسى که به سخن ملأ اعلى استراق سمع کند که شهاب شکافنده از پى او مىتازد«، مىگوید:
بسیارى از مفسران استراق سمع شیاطین و تاختن بر آنها به وسیله شهاب را بر اساس هیئت موروثه از بطلمیوس تفسیر مىکردند، و مىگفتند در عالم بالا افلاکى است محیط بر زمین، و گروهى از ملائکه در آنجا مىنشینند و براى خود ابوابى دارند
هیچ کس از آن در، جز فرشتگان وارد نمىشود، و در آسمان نخست، گروهى از ملائکه شهاب به دست بر استراق سمع کنندگان مىتازند.
آنگاه پس از نقل این جمله مىگوید: اکنون که خلاف این فرضیهها ثابت شده و در نتیجه تفسیرهاى مختلفى که براى شهاب انجام دادهاند فرو خواهد ریخت، و این تفسیرهاى گوناگون در تفسیر رازى و روح المعانى آلوسى وارد شده است.
آنگاه خود ایشان براى این حقیقت قرآنى تفسیرى بیان کردهاند که فعلا براى ما مطرح نیست.(1)
نویسنده قبض و بسط گفتار علاّمه طباطبایى را شاهد نظریه خود آورده که با تحولات در علوم کونى، فهم شریعت نیز دگرگون مىگردد چنانکه نظریه ایشان درباره نگهبانى فرشتگان از عالم بالا و تاختن بر استراق سمع کنندگان دگرگون گردید.(2)
اوّلا: ایشان در تفسیر آیه از نظریههاى علمى جدید استفاده نکرده است، تنها نظریههاى جدید را مبطل نظریههاى پیشین دانسته است، ولى خود، آیه را بر مبناى مورد قبول خویش تفسیر کردند.
ثانیا: این مطلب به صورت قضیه جزئى مورد پذیرش است، و یادآور شدیم که تحولات علمى اخیر در علم فلکى و نجومى سبب دگرگونى در مفاهیم آیات مربوط به خلقت آسمانها و زمین گشته نه در دیگر آیات و نه در دیگر مسائل.
1) المیزان: 17 / 124.
2) قبض و بسط: 127.