شکى نیست که قرآن، کتاب فلکى و یا نجومى یا علوم طبیعى نیست، کتاب هدایت است و براى راهنمایى بشر به راه سعادت فرو فرستاده شده است، ولى در عین حال گاهى در ضمن بیان قدرت خدا، پیرامون زمین و آسمان سخن گفته است، که مسلما با واقع کوچکترین اصطکاکى ندارد.
آیات کونى پیوسته مورد نظر دانشمندان طبیعى و فلکى و نجومى بوده و در هر زمان بر فرضیههاى موجود تطبیق مىگردید، طرفداران هیئت بطلمیوس هفت آسمان را به ضمیمه عرش و کرسى، بر نه فلک تطبیق مىنمودند. پس از پیدایش هیئت جدید که «گالیله» و «کپلر» و «کپرنیک» و «نیوتن» پایهگذاران اصلى آن مىباشند، در تفسیر آیات کونى، دگرگونى پدید آمد، و برخى، آیات کونى را، مطابق دادههاى علم جدید تفسیر کردند. حتى آیه مبارکه «وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» (ذاریات / 49(، با دو جزء اتم به نام الکترون و پروتون تفسیر نمودند.
شما اگر تفسیرهاى گذشته را درباره این آیه مطالعه کنید خواهید دید که آنان به خاطر ناآگاهى از چنین ترکیبى سعى مىکردند این آیه را به گونهاى معنا کنند که با پیش فرضهاى خود تطبیق کنند ولى باید توجه نمود این اثر پذیرى، محدود به برخى از آیات تکوینى بوده و با اصول و معارف عقلى کوچکتر رابطهاى ندارد.