تأثیرگذارى معرفت جدید در معرفتهاى پیشین بىنیاز از وجود رابطه میان دو معرفت نیست و تا میان آن دو، رابطه وجود نداشته باشد، تأثیرگذارى و تأثیر پذیرى ممکن نخواهد بود، و به دیگر سخن، تأثیرگذارى معرفتى به منزله علت، و تأثیرپذیرى معرفتهاى پیشین به منزله معلول است، و قانون علیت و معلولیت در
گرو وجود رابطه ی میان آن دو است و تا یک نوع سنخیت در میان نباشد موضوع علّیت منتفى مىباشد.
میان آتش و حرارت، خورشید و پرورش گیاهان، و یا ماه و نور افشانى آن، یک نوع پیوند طبیعى وجود دارد، و در غیر این صورت باید هر چیزى علت چیز دیگر باشد.
اکنون وقت آن رسیده است به نوع رابطهها که حامل این پیام است توجه کنیم. یادآور مىشویم رابطههایى که زمینهپرداز مطرح کرده است بیش از چند نوع نیست.
اینک بیان این بخش:
1. رابطه روشى یا روش شناختى.
2. رابطه معرفت شناختى.
3. رابطه پرسش و پاسخى و یا دیالوکى.
4. رابطه تولید و مصرف.
5. رابطه مقدمى و مبنایى.
اینک ما هر یک از پنج رابطه را که تئوریسین، تئورى قبض و بسط بر آن تکیه کرده است مورد بررسى قرار مىدهیم: