قرآن مجید، مسأله تحسین و تقبیح را یک امر عقلى، وجدانى معرفى مىکند، و در بسیارى از قضایا عقل و وجدان را بر زیبایى و نازیبایى آن شاهد و گواه مىگیرد، اینک به گونهاى از آیات اشاره مىکنیم:
»أَمْ نَجْعَلُ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی اَلْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ اَلْمُتَّقِینَ کَالْفُجّارِ» (ص / 28)
»آیا مؤمنان و کسانى را که اعمال شایسته انجام مىدهند، در ردیف مفسدان در روى زمین قرار مىدهیم آیا پرهیزگاران با تبهکاران را یکسان مىگیریم«.
در این آیه از طریق استفهام انکارى به حکم وجدان اشاره کرده و این که این دو گروه هرگز با هم یکسان نیستند و وجدان مخاطب را شاهد گفتار خود مىگیرد.
»هَلْ جَزاءُ اَلْإِحْسانِ إِلاَّ اَلْإِحْسانُ» (الرحمن / 60(.
»آیا پاداش کار نیک، جز نیکى است«.
شیوه دلالت این آیه بر وجدان اخلاقى، و این که هر فردى پیش از شرع به یک رشته خوبیها و بدیها آگاهى دارد، روشن است و خوبى لزوم پاسخ نیکى به نیکى نزد وجدان مسلم است، از این جهت قرآن با کمک گیرى از وجدان، چنین حکمى را صادر مىکند.
در قرآن یک رشته آیاتى پیرامون خوبیها و بدیها تحت عناوین «معروف«، «عدل» و «احسان» یا «فحشا«، «منکر» و «بغى«، وارد شده است. به گروه نخست امر، و از گروه دوم جلوگیرى به عمل آورده است از این که این نوع آیات فقط متکفل بیان احکام این موضوعات مىباشند، نه بیانگر واقعیت آنها، مىتوان نتیجه گرفت که
خرد و وجدان بیش از شرع این نوع موضوعات را مىشناسد، و در شناخت زیبا به نام معروف، و نازیبا به نام منکر به استفسار از شرع ندارد.
قرآن درباره پیامبر مىفرماید:
»… یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ اَلْمُنْکَرِ…» (اعراف / 175(.
»آنها را به خوبیها فرمان مىدهد، و از بدیها باز مىدارد«.
در مورد دیگر مىفرماید:
»قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ اَلْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ اَلْإِثْمَ وَ اَلْبَغْیَ بِغَیْرِ اَلْحَقِّ…» (اعراف / 33(.
»پروردگار من اعمال زشت را چه آشکار باشد چه پنهان حرام کرده است و همچنین گناه و تجاوز به ناحق بر حقوق مردم را«.
بررسى این آیات، موضع کتاب آسمانى را در این مسأله روشن مىسازد و آن این که خداى فرستنده قرآن با قلم تکوین، شناخت زیبا و نازیبا را بر لوح دل نوشته و پیامبران را برانگیخته که مردم را به تحقق بخشیدن بر معروفها، و جلوگیرى از غیر آن، دعوت کنند، بدون این که در فهم معروف و منکر، به جز وجدان به جایى نیازمند باشند.
دین و اخلاق، پیوسته مورد توجه دانشمندان غرب بوده، زیرا معنویت که لازمه زندگى انسان سالم است زاییدهى اعتقاد، و به کار بستن اصول و ارزشهاى اخلاقى است، برخى از آنان نیز در سرچشمهى اخلاق، نظریهى درست نقطهى مقابل نظریهى اشاعره دارند که از نظر خوانندگان مىگذرانیم: