رابطهى دین را با اخلاق از دو دیدگاه مىتوان مطالعه و بررسى نمود:
1. نقش دین به معنى تکالیف و دستورات دینى، در مورد اصول اخلاقى.
2. نقش دین به معنى عقیده به ماوراى طبیعت و روز سزا.
تأثیر دین به معنى نخست، در پرورش اخلاقى و تعدیل غرایز خلاصه مىگردد و درباره هر دو سخن گفتیم.
اکنون موقع آن رسیده است که نقش دین به معنى اعتقاد به فراسوى ماده را در مورد اصول اخلاقى توضیح دهیم.
نقش دین در این مورد، در ضمانت اجرایى خلاصه مىگردد، زیرا اصول اخلاقى و تمام برنامههاى تربیتى، در صورتى سازنده است که ضامن اجراى محکمى داشته باشد؛ زیرا در مواقع طغیان غرایز و طوفان شهوات و شعلهور گردیدن تمایلات نفسانى، وجدان و تربیت درهم شکسته مىشود، در این موارد قدرتى فزونتر از نیروى وجدان و تربیت لازم است، که انسان را در حدّ اعتدال نگاه دارد.
وجدان اخلاقى و سجایاى انسانى هر چند در مواردى انسان را از تعدّى و فزون خواهى باز مىدارند، ولى هر دو عامل در برابر غرایز توفنده کاهى است در برابر سیل ویرانگر، زیرا در این شرایط چشمانداز زندگى آنچنان تاریک و غبار آلود مىگردد که چراغ خرد و وجدان بسیار کم فروغ مىشود.
برخى از معلمان اخلاق تصور مىکنند که تدریس اخلاق و آموزش ارزشها در آراستن جوان با فضیلت و پیراسته ساختن از رذیلت کافى است، در حالى که عمل آنان بسیار مقدس و در خور ستایش است و علم و آگاهى یکى از پایههاى عمل به ارزشها است ولى باید توجه نمود فاصله علم و عمل بسیار زیاد است و آگاهى از وظیفه ملازم با عمل به آن نمىباشد و در برابر عوامل کوبندهى داخل و تمایلات درونى، مقاوم نیست، بلکه در بسیارى از موارد، سرنوشت همین افراد را غرایز تند و حاد به دست گرفته و به نداى خیرخواهانه عقل و دانش گوش نمىدهد، و ما در مقال بعد، درباره اخلاق بر پایه آگاهى و دانش که تز افلاطون و ارسطو است سخن خواهیم گفت.
اخلاق متکى به مذهب و اعتقاد به پاداش و کیفرهاى روز بازپسین، مجرى و پشتوانه اصول اخلاقى مىباشند. اعتقاد به خدایى که از درون و برون آگاه است، خدایى که در زمین و آسمان چیزى بر او پنهان نیست، خدایى که حکمران و داور روز بازپسین است در آن روز پرونده اعمال انسان که وسیله فرشتگان مصون از خطا و اشتباه نوشته شده، بازگشایى مىشود، حتى بر این نیز اکتفا نمىشود، بلکه صورت واقعى کردار انسان در برابر او مجسم مىگردد، یک چنین اعتقاد راسخ، بزرگترین پشتوانه اخلاق و طبیعىترین ضامن اجراى اصول انسانى است.
قدرت ایمان به خدا و کیفرهاى روز پسین، گاهى به درجهاى مىرسد که انسان را در برابر گناه و آلودگى «بیمه» مىکند و انسان به صورت یک عنصر معصوم در مىآید.