همانطور که یادآور شدیم که «خلق» غیر از «علم اخلاق» است، همچنین نظام و اصول اخلاقى غیر علم اخلاق است و در حقیقت نتیجه این که: نظام اخلاقى داریم و علم اخلاق. اولى مربوط به شناخت خوبیها و بدیها است که گستردهترین نظام اخلاقى از نظر علماى اسلام، نظام اخلاقى اسلام است در حالى که غربیان ناآگاه از اسلام، وسیعترین نظام اخلاقى را، اخلاق «اسپینوزا» – از فلاسفهى قرن هفدهم میلادى – مىدانند.(1)
دومى مربوط به کیفیت تحصیل ملکات نفسانى است که انسان، در پرتو آن، مبدأ کارهاى نیک، و دور از کارهاى نازیبا بشود و در اینباره علماى اخلاق اسلام، بحثهاى گسترده انجام داده و گستردهترین آنها در احیاء العلوم غزالى، و المحجّة البیضاء فیض کاشانى است و در نظر غربیان مشهورترین راه حل اخلاقى راه حل کانت است.(2)
1) مبانى و تاریخ فلسفه غرب، نگارش هالینگ ویل، ترجمه عبد الحسین آذرنگ، 59.
2) مبانى و تاریخ فلسفه غرب، 59.