1. عارف با اعتقاد قطعى بر وجود خدا، گام در طریق مجاهدت و ریاضت مىگذارد در این صورت، شهود حضرت حق براى او دلیل نیست بلکه مؤکد یقین قبلى او است، و آنچه را که با علم حصولى مىشناخت اکنون با علم حضورى، مشاهده مىکند.
2. آنچه در شهود عارفان مطرح است، شهود وابستگى خود و جهان، به موجود برتر و والاتر، و اگر از آن به وحدت وجود تعبیر مىکنند، مقصود این است
که خود و جهان را به صورت معنى حرفى و وابسته مطلق، و خدا را به صورت معنى اسمى که کمال استقلال دارد، تلقى مىکند و چون معنى حرفى در معنى اسمى مندک است، قهرا، جز خدا، چیزى را مشاهده نمىکند. و به قول عارف شیخ نجم الدین محمود شبسترى (686 – 718(:
زهى نادان که او خورشید تابان
به نور شمع جوید در بیابان
جهان جمله فروغ نور حق دان
حق اندر وى، ز پیدایى است پنهان
تو پندارى جهان خود هست دائم
به ذات خویشتن پیوسته قایم
کسى کو عقل دور اندیش دارد
بسى سرگشتگى در پیش دارد
ز دور اندیشىّ عقل فضولى
یکى شد فلسفى دیگر حلولى(1)
1) گلشن راز، ص 10، ط 1333.