اثبات حس دینى بیش از این را ثابت نمىکند، که وجود انسان به یک موجود متعالى و برتر وابسته است و پیوسته، مىخواهد به سوى او گام بردارد و در برابر آن، تعظیم و کرنش کند، و امّا آن موجود برتر واحد است و یا کثیر، بسیط است یا
مرکب، ممکن است یا واجب، و به تعبیر جامع «خدا«ى فلاسفه و متکلمان است، هرگز آن را ثابت نمىکند و شاید هم آنان بیش از این را ادعا نکند.
ولى باید بر این تلاشهاى علمى ارج نهاد که سرانجام علم و دانش بشر، پرده از فطرت خداشناسى آدمى برداشت که قرآن، چهارده قرن قبل بر آن تصریح کرده و دیندارى را جزو آفرینش انسان خوانده است.(1) و اگر روزى به خاطر غرق در زندگى پردهى نسیان بر این فطرت افتد، نشیب و فراز زندگى، غبار نسیان را از روى فطرت پاک کرده و در حالت خاص، به آن مقام منیع و متعالى متوسل مىگردد.
1) »فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اَللّهِ اَلَّتِی فَطَرَ اَلنّاسَ عَلَیْها…«. (روم / 30(؛ «وَ إِذا غَشِیَهُمْ مَوْجٌ کَالظُّلَلِ دَعَوُا اَللّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ اَلدِّینَ…» (لقمان / 32(.