جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ابراز احساسات

زمان مطالعه: 2 دقیقه

خداپرستان او را با افعالى توصیف مى‌کنند و مى‌گویند:

»او زمین و آسمانها را آفرید«، یا «رستگارى و بدبختى را بر انسانى از ازل مقدر کرده است» یا «او مراقب اعمال انسان مى‌باشد«. ولى هدف از جمله نخست اظهار خشیت و اعجاب است که مولود درک شکوه و عظمت طبیعت است، همچنان که مقصود از جمله دوم ابراز حس درماندگى عام مى‌باشد، بالأخره هدف از جمله سوم ابراز حس آرامش و امنیت و آسایش در جهان است. بنابراین هیچ کدام از این جمله‌ها، گزاره خبرى نیست بلکه بیانگر حالات درونى گوینده مى‌باشند، آنجا که بخواهد خشیت و اعجاب خود و یا حس درماندگى، و احساس آرامش خود را آشکار سازد، بر چنین جمله‌هایى متوسل مى‌شود.

بر طبق نظریه ابراز احساس انگارى، گزاره‌هاى کلامى، بیانگر نوعى احساس

خاص شخص متدین هستند که غیر از ابراز احساس شخصى بر واقعیتى عینى و نفس الأمرى دلالت نمى‌کنند، مثلا: کسى که معتقد است: «خدا آسمان و زمین را خلق کرده است» در واقع از نوعى احساس ترس و حیرتى که از شکوه طبیعت به او دست مى‌دهد، سخن مى‌گوید، یا این گزاره دینى که، «خدا از پیش براى هر انسانى نجات یا شقاوت را تقدیر کرده است» بیانگر نوعى احساس ناتوانى شخص در تعیین سرنوشت خویش است که خودش را این گونه نشان مى‌دهد، و یا این گزاره که «خدا بر کارهاى انسان ناظر است» تعبیرى از احساس صلح، امنیت و در خانه بودن انسان در جهان است.

اینها بیانات شاعرانه‌اى هستند که بیانگر احساسات درونى شخص‌اند نه «بیاناتى توصیفى و ناظر به واقع«. مثل این که احساس پوچى خود را به جاى این که با تعبیر «واى بر من» بیان کنیم با عبارت: «زندگى یک سایه متحرک است» ادا کنیم.

بنابراین، اظهار در این گونه موارد، اظهارى شعرى است نه اظهارى ناظر به امرى واقعى.(1)

این تحلیل از جهاتى سست و بى‌پایه است.

1. گوینده‌ى گزاره‌هاى کلامى، از نظر کتاب مقدس خود خداست. او در تورات مى‌گوید: خداوند زمین و آسمانها را در شش روز آفرید، و همچنین است دیگر جمله‌ها؛ آیا درست است که بگوییم گوینده سخن مى‌خواهد ابراز احساسات کند؟!

2. فرض کنید، گوینده انسان است ولى آنچه که مى‌خواهد بیان کند جز آن است که در این نظریه آمده است. وى در وصف خدا سخن مى‌گوید، او را خالق جهان، و مراقب بندگان، و طرّاح سرنوشت آنها معرفى مى‌نماید. تفسیر سخن او از طریق احساسات، یک نوع تفسیر به رأى است که روح گوینده از آن اطلاع ندارد.

3. اصولا چه مانع دارد که این جمله‌ها، هر دو معنى را برسانند، زیرا هیچ نوع

تعارض میان آن دو نیست یعنى در عین اخبار از یک واقعیت، ابراز احساسات نیز بکند بالأخص که معنى دوم در طول معنى نخست قرار گرفته است و حالت لازم و ملزومى دارند.

4. این تحلیل (ابراز احساسات) در همه گزاره‌ها صحیح نیست مثلا آنگاه که موحد مى‌گوید: خدا بسیط است مرکب نیست، واحد است متعدد نیست، وجود بحت است، یا ماهیت ندارد، چطور مى‌توان گفت: گوینده ابراز احساسات مى‌کند، چه احساسى را با این گزاره‌ها آشکار مى‌سازد.


1) امیر عباس على زمانى، زبان دین، ص 36.