وحى غیر زبانى درست نقطه مقابل وحى به معنى نخست مىباشد، در این مورد مسیح بنده خدا و طرف وحى نبوده، بلکه موجودى است که خدا در آن تجلى کرده و در جسد جسمانى به سوى انسانها آمده است و هر کس مسیح را ببیند خدا را دیده است. در این صورت خود مسیح وحى اللّه المتجسد است، براى روشن شدن این کاربرد از وحى که رواج بیشترى دارد کلماتى را از متکلمان مسیحى نقل مىکنیم.
جان هیک مىگوید:
دیدگاه متفاوتى از وحى که در مقابل دیدگاه پیشین مىتوان آن را دیدگاه «غیر زبانى» نامید «یا اگر بخواهیم مىتوان اصطلاح «دیدگاه تاریخ نجات بخش را به کار برد» و در مسیحیت پروتستانت طى قرن حاضر به طور گسترده رواج یافته است، این دیدگاه مدعى است که در اندیشه مصلحان دینى قرن شانزدهم (لوتر و کالون و اقران آنان) و حتى جلوتر از آن در عهد جدید و کلیساى نخستین ریشه دارد.
بر طبق دیدگاه غیر زبانى، مضمون وحى مجموعهاى از حقایق درباره خداوند نیست، بلکه خداوند از راه تأثیر گذاشتن در تاریخ، به قلمرو تجربه بشر وارد
مىگردد. از این دیدگاه احکام کلامى، مبتنى بر وحى نیستند، بلکه بیانگر کوشش انسان براى شناخت معنا و اهمیّت حوادث وحیانى به شمار مىروند.(1)
ایان باربور مىنویسد: بارت بر آن بود که وحى اصلى همان شخص مسیح است، کلمة اللّه در هیأت انسانى. کتاب مقدس یک مکتوب صرفا بشرى است که شهادت بر این واقعه وحیانى مىدهد. فعل خداوند در وجود مسیح و از طریق اوست نه در املاى کتاب معصوم. لذا هر آنچه را که انتقاد تاریخى و تحلیل مستند درباره محدودیتهاى بشرى نویسندگان کتاب مقدس و تأثرات فرهنگى که بر افکار آنان تأثیر نهاده، مىگوید مىتوان به سمع قبول شنید.(2)
و نیز مىنویسد: لوتر و حتى کالون در تفسیرهایشان از کتاب مقدس اهل انعطاف و آسانگیرى بودند. از نظر آنان محمل وثاقت و منشأ اعتبار وحى در نص ملفوظ نبود بلکه در شخص مسیح یعنى مهبط و مخاطب وحى بود.
کتاب مقدس از این نظر مهم بود که شاهد صادقى بود بر رویدادهاى رهایشگرانهاى که طى آن، محبت و مغفرت الهى که در مسیح جلوهگر شده، در احوال شخصى خود آنان و (سایر مؤمنان) بازتاب مىیابد. از نظر اصلاحگران نخستین کلمه وحى (کلمة اللّه یا کتاب اللّه ناطق) به توسط الهاماتى که هر انسانى مىتواند از روح القدس دریابد تأیید مىشود.(3))3)
و نیز مىنویسد: خدا وحى فرستاده است ولى نه به املاى یک کتاب معصوم (مصون از تحریف و خطا) بلکه با حضور خویش در حیات مسیح و سایر پیامبران و بنى اسرائیل. در این صورت کتاب مقدس وحى مستقیم نیست بلکه گواهى انسانى بر بازتاب وحى در آئینه احوال و تجارب بشرى است.(3))4)
1) فلسفه دین، جان هیک: 133 – 134.
2) علم و دین، ص 145.
3) علم و دین، ص 35 و 131.