خواب در حفظ زندگى انسان تأثیر به سزایى دارد، این که حقیقت آن چیست از قلمرو بحث ما بیرون است، آنچه که مهم است اشاره به اقسام خوابهاست:
1. افکار آشفته که گاهى در بیدارى و بیشتر در عالم خواب خودنمایى مىکند و غالبا گریبانگیر افراد بیمار مىگردد.
2. افکار عادى روزانه که در عالم خواب خود را نشان مىدهد. مثلا دانش آموز در روزهاى امتحان، خوابهاى مربوط به درس و امتحان و نمره مىبیند.
3. قسمتى از خوابها، اسرار نهانى انسان است که بیانگر واقعیت انسان مىباشد، و این قسم از خوابها در روانکاوى ارزش علمى دارد و به وسیله آن مىتوان به ضمیر پنهان پى برد، فروید براى اصل خواب و کشف آن از ضمیر پنهان اهمیت بسزایى قایل است، و یک قسمت از بحثهاى وى در روانکاوى را تشکیل مىدهد.
4. خوابهایى که نه از افکار آشفته سرچشمه مىگیرد و نه افکار روزانه به پدید آمدن آن کمک مىکند و نه حاکى از ضمیر پنهان انسان است، بلکه از یک واقعیت جدا از ذهن و اندیشه گزارش مىدهد.
این نوع خوابهاست که ما را با جهان خارج از خود مرتبط مىسازد، و از روى حقایق عالم پرده بر مىدارد، و ثابت مىکند که انسان علاوه بر درک حس و عقل از آگاهى سومى برخوردار است که معلول دو ابزار یاد شده نیست، تو گویى آفریدگار جهان براى تماس با جهان خارج روزنه سومى را باز نموده و آن همان رؤیاهاى صادق است، تا بدین وسیله زمینه را براى تصدیق نبوت و وحى فراهم سازد.
فیلسوف نامى اسلام شیخ الرئیس بسیارى از خوابها را روزنهاى، به سوى جهان خارج از درون و ضمیر انسان مىداند و در این باره مىنویسد: «آزمایشهاى زیاد نشان مىدهد که انسان به وسیله خواب مىتواند آگاهىهایى از جهان خارج به دست آورد و در عالم رؤیا چیزهایى را درک کند که عین حقیقت و متن واقع باشد و کوچکترین اختلافى با آنچه که در جهان خارج تحقق مىپذیرد نداشته باشد«.
سپس اضافه مىکند: «هرگاه براى انسان در عالم رؤیا امکان چنین ادراکى وجود دارد، چه مانعى دارد که انسان در حال بیدارى داراى چنین ادراک و آگاهى باشد«.(1)
بسیارى از مردم خوابهاى شگفت مىبینند، به این معنا که آنچه در خواب دیدهاند، بدون کم و زیاد در خارج تحقق مىیابد، تعداد این خوابها به اندازهاى زیاد است که کتابهایى دربارهى آن تألیف شده است.(2)
خواب یوسف و همچنین خواب عزیز مصر که در قرآن آمده از این نوع
خوابهاست، چیزى که هست این دو نفر چهرهى واقع را دیده، ولى تا لحظه بیدارى تغییر شکل یافته بود، مثلا یوسف در خواب خود پدر و مادر و یازده برادر را دیده بود(3) ولى تا بیدار شود، تغییر شکل داده و به صورت خورشید و ماه و یازده ستاره در خاطر او مانده بود، و همچنین است، خواب عزیز مصر.(4) ما در این جا نمونههاى انگشت شمارى را نقل مىکنیم که یا خود با آن روبهرو بودیم و یا از افراد موثقى شنیدهایم:
1. علاّمه طباطبایى – رضوان خدا بر او باد – واقعه زیر را براى نگارنده تعریف کرد: یکى از روزهاى زمستانى، فرزندم نور الدین کودک نابالغى بود که پس از صرف نهار در بستر خوابیده بود، ناگهان متوجه شدم که او در حالى که در خواب عمیقى فرو رفته بود، چنین مىگوید: «مأمور پست آمده و دو نامه آورده است، برخیز و بگیر» ما سخن او را جدى نگرفتیم ولى چیزى نگذشت که درب خانه زده شد، و مأمور پست دو نامه را تحویل داد و رفت.
2. دوست دانشمندم آقاى على اصغر مدرس نویسنده کتابهاى «تاریخ ژاپن«، «حق و قانون» براى نگارنده سرگذشت زیر را نقل کرد: در سال 1340 براى معالجه، از راه ترکیه عازم آلمان شدم چند روزى در «ازمیر» به سر بردم، از آن جا با کشتى رهسپار آلمان شدم، شب را در کشتى خوابیدم براى نماز صبح بیدار شده و مجددا خوابیدم ناگهان یک نفر در خواب با عبارت صریح و روشن که هنوز عین عبارت او در خاطرم هست چنین گفت: «از والدهات نگران مباش، آقاى… بر او قرآن خواند و راحت شد» این جملهها عین گفتار او بود و این واقعه در 28 تیر ماه همان سال اتفاق افتاد. من بیدار شدم تقریبا یقین کردم که والدهام به رحمت ایزدى پیوسته است، پس از معالجه به تبریز بازگشتم، احساس کردم که وضع افراد خانواده با من غیر عادى است و مىخواهند خبر ناگوارى را به من بدهند، من پیشدستى کردم و گفتم مىدانم والدهام فوت کرده است، مىخواهم بدانم چگونه و در چه
تاریخى اتفاق افتاده است، گفتند وى در 28 تیرماه فوت کرده است، و آقاى… را دعوت کردیم در کنار او نشست و قرآن خواند. دفتر یادداشت روزانه را در آوردم، تطبیق کردم معلوم شد که تاریخ فوت والده و خواندن قرآن، کاملا با تاریخ آنجا مطابق است.
3. نگارنده در سال 1330 شمسى براى گذراندن تعطیلات تابستانى به زادگاه خود رفته و نوشته خطى حضرت امام قدس سرّه را براى مطالعه همراه خود برده بود، پس از سپرى شدن تابستان به قم بازگشت امّا بخشى از آن نوشته را در زادگاه جا گذاشت، فورا نامه نوشت و ارسال آن را از پدرش درخواست کرد، ناگهان شبى در عالم رؤیا دید که پدر وارد قم شده و نوشته را همراه خود آورده است، هنگام ظهر، موقع صرف نهار در حالى که خواب خود را براى دوست خود تعریف مىکرد، ناگهان پدر وارد شد و گفت عازم مشهد هستم و آن نوشته خطى را آوردهام.
این خوابها را چگونه مىتوان تفسیر کرد؟ آیا مىتوان همه آنها را از نوع تصادف دانست، و یا آن را بازتاب حالات درونى دانست؟ پاسخ منفى است؛ زیرا تعداد آنها به قدرى زیاد است که نمىتوان آنها را پدیدهاى تصادفى انگاشت، و نیز واقع نما بودن آنها با فرضیهى بازتاب حالات درونى سازگار نیست. حتى فلاماریون در کتاب «اسرار مرگ» صفحاتى را به نقل این نوع خوابها تخصیص داده است.
این نوع خوابها که پرونده آنها از نظر تحلیل علمى هنوز گشوده است، گواه بر آن است که در بشر حس مرموزى است که مىتواند حوادث را از طریق حس و عقل ادراک کند، و با پذیرش این قسمت انکار وحى به بهانه این که از قلمرو حس و عقل بیرون است بىجهت خواهد بود.
1) اشارات: 3 / 399.
2) دار السلام، نوشته محدث نورى؛ آیات بینات نوشته محقق شوشترى، این دو کتاب صدها رؤیاى صادق از شخصیتهاى مختلف نقل مىکنند، و ما به جاى نقل از این دو مصدر، خوابهایى نقل کردیم که براى خود و یا دوستان مورد وثوق اتفاق افتاده بود.
3) یوسف / 4.
4) یوسف / 43.