هر گاه منطق وحی مربوط به نبوغ این نوع افراد است چرا این دسته از نوابغ جهان، اصول و قوانین و معارف علوم خود را به عالم دیگر نسبت می دهند، و از این که مربوط به خود آنها باشد به طور واضح خود داری می نمایند پیامبر اسلام می گوید: إن أتبع إلا یوحی إلی. (1).
من فقط از آنچه که به من وحی می شود پیروی می کنم و یا این که می گوید: إن هو إلا وحی یوحی (2): آنچه می گوید جز وحی، چیزی نیست.
جهان دو نوع (مصلح) داریم، گروهی که داعیه اصلاح دارند و تمام طرحها و نقشه ها را معلول فکر خود و یا حزبی که به وجود آورده است می دانند، ولی در برابر آنها گروهی هستند که به نام خدا قیام کرده و مردم را به سوی او دعوت می کنند و یا ایجاد شوق به پاداش، و بیم از کفر، برنامه اصلاحی خود را طرح و اجرا می نمایند.
در این صورت دلیل ندارد که با این تفاوت، هر دو گروه را از شاخه های یک درخت بدانیم و همه را زاییده نبوغ معرفی کنیم.
این دو گروه همچنان که از نظر مبدأ از هم جدا می شوند، از نظر هدف نیز اختلاف روشنی دارند زیرا:
برای گروه نخست هدف و مقصد در مرحله اوّل خود شخص است و اگر دارای فضایل اخلاقی باشند، هدف اصلاح نزدیکان، یا قبیله و یا هموطن و هم نوع
است و همه چیزهای جهان را برای خودش و حداکثر برای انسان می خواهند.
ولی گروه دوّم دارای مکتب معکوس می باشند برای آنها مرکز و مقصد خدا است و عقیده دارد که در سایه خدا پرستی و اعتقاد به آخرت باید دنیا اصلاح و آباد شود.
1) سوره انعام: 50.
2) سوره نجم: 4.