و در این جا یاد آور می شویم که معجزه خواهی یک نوع دلیل خواهی است که از فطرت انسان سرچشمه می گیرد؛ زیرا فطرت سلیم بر این حکم می کند که هیچ مدعایی بدون دلیل پذیرفته نشود، از این جهت معجزه خواهان که غالباً مخالفان پیامبران بودند، در درخواست معجزه پیشگام می شدند و می گفتند: فأت بها إن کنت من الصادقین (1) معجزه خود را بیاور اگر راست می گویی؛ آن گاه گروه منصف با دیدن معجزه، ایمان می آوردند و از مخالفت دست بر می داشته، راه وفاق را پیش می گرفتند و اعجاز پیامبران خود را برای دیگران نقل می کردند.
با توجه به بحث اجمالی، اکنون به تحلیل نظریه فیلسوف انگلیسی آقای براد (2) درباره معجزه می پردازیم. ایشان در بررسی عالمانه خود مطالب زیادی را
متذکر شده که چهار مطلب خلاصه نظریه او را تشکیل می دهد، وی هر چند در آخر بحث اعتراف می کند که معجزه با علم معارضه ای ندارد، ولی درعین حال برخی از این مطالب چهار گانه او نیاز به توضیح بیشتری دارد، تا نتیجه ای که او گرفته است به صورت روشن ثابت شود و در غیر این صورت، نتیجه مورد نظر او دچار اشکال و شبهه خواهد بود. اینک اشاراتی به مطالب چهار گانه او:
1) اعراف / 106.
2) charles Dunbar Broad (1887- 1971 م) وی از شارحین دقیق و عمیق و امین سخنان فیلسوفان پیشین است و علاوه بر شرح آرای آنها، نقدهای منصفانه و قوی هم دارد. از ویژگیهای او تشقیق و تقسیم بندی و دقت در شقوق هر مسئله می باشد. ویژگی دیگر او، اتخاذ آرا و نظراتی در ابواب مختلف می باشد که با رأی عموم فلاسفه جدید غربی مخالف و به آرای قدما نزدیکتر است. از جمله در باب زمان، علیت، استقراء، ربط استقراء به علیت، قضایای ترکیب پیشین (یا قضایای تحلیلی مثل: هر ممکن الوجودی نیازمند به غیر است) و در باب بعضی مسائل اخلاقی و ارتباط نفس با بدن.