جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حرکت ماده و محرک غیر متحرک

زمان مطالعه: 2 دقیقه

جهان طبیعت خالی از حرکت نیست، مثلاً جسم مکان خود را عوض کرده، و از نظر «کیف» دگرگونی پیدا می کند، و از نظر حجم افزایش می یابد، همچنان که وضع و نسبت او با خارج تغییر می کند. و به دیگر سخن: جسم در اعراض چهار گانه (این، وضع، کم و کیف) پیوسته در حال تغییر و دگرگونی است، و مسلّماً این حرکتها محرک لازم دارند؛ زیرا در هر حرکت شش چیز لازم است از آن

جمله، قابل و فاعل حرکت می باشد، یعنی یکی پذیرنده حرکت (‌ موضوع، قابل، متحرک) دیگری پدید آورنده ی حرکت (‌ فاعل، محرّک) می باشد.

علاوه بر حرکت در اعراض جسم، تغییرات و دگرگونیهایی در صورتهای نوعیه آن نیز حاصل می شود، چنان که این نوع تغییرات در حرکت جماد به سوی نبات، و نبات به سوی حیوان، و حیوان به انسان مشهود است. و این دگرگونی اخیر، دو تفسیر فلسفی دارد، یکی بر اساس کون و فساد و دیگری بر اساس حرکت در جوهر است.

تقریر مشهور برهان حرکت (تا قبل از صدرالمتالهین) بر اساس حرکت در اعراض چهارگانه و تفسیر نخست از حرکت در صورتهای نوعی استوار بود، و از زمان صدر المتالهین، حرکت جوهریه، جایگزین تغییر بر اساس کون و فساد و حتی حرکت در اعراض گردید.

وجود حرکت در عالم اجسام و اعراض به حکم این که فاعلی لازم دارد، وجود محرک را نتیجه می دهد ولی این محرک باید خود متحرک نباشد؛ زیرا در این صورت نیازمند محرک دیگری خواهد بود که اگر آن هم متحرک باشد نتیجه آن تسلسل محرکهای غیر متناهی است که از نظر عقل باطل است، در این صورت ناچاریم فرض نخست را بگیریم و آن این که تمام حرکات به فاعلی منتهی می شود که خود حرکت بخش است ولی متحرک نیست. و از آن جا که ماده خالی از حرکت نیست قهراً این محرک از سنخ ماده نبوده و واقعیتی ماورای طبیعی خواهد داشت.

در این تقریر، همان گونه که ملاحظه می فرمایید، برای جستجو از فاعل و پدید آرنده حرکت به نقطه ای رسیدیم که آن موجود محرّک غیر مادی می باشد. (1).


1) صدر المتالهین، اسفار، ج 6، ص 43- 42؛ حکیم سبزواری، شرح منظومه، ص 142.