باید در داوریهای خود درباره خیر و شرّ طبیعت فکر جامع داشت و دور اندیش بود. و به عبارت دیگر مجموعه ی پیوسته را باید به یکباره مطالعه کرد، نه این که بخشی از آن را گرفت و درباره آن قضاوت نمود، مثلاً حوادث ناگوار طبیعی مانند سیل و طوفان که ما یملک فقیر و غنی را به کام خود می برد، کاملاً نگرشی به جزئی از مجموعه است نه به خود آن و هر انسانی که با دیده ی عاطفی به آن جزء بنگرد، آن را ناقض خیرخواهی آفریدگار می پندارد؛ اما اگر مجموعه ی طبیعت از بدو پیدایش تا نقطه ی فرجامین آن مطالعه شود، چه بسا این حوادث ناگوار جزئی، در برابر آن سودهای فراوان، بسان گودی پوسته پرتقال به خود پرتقال است که به خاطر کوچکی، ضرری به کروی بودن آن نمی زند، این جا هم ضرری به خیر بودن نمی زند.
به عبارت دیگر باید جهان طبیعت را از دیده ی عقل و خرد، نه از دیده ی عاطفی، بررسی کرد و چه بسا داوریهای تفکیکی و عاطفی، عادلانه ترین و اخلاقی ترین کارها را بد تلقّی کند، قرآن یاد آور می شود که در اجرای حدّ بر مجرمان تحت تأثیر عواطف قرار نگیرید، بلکه با دیده ی وسیع عقل بر مصالح جامعه بنگرید. چنان که می فرماید:
»و لا تأخذکم بهما رأفه دین الله» (1) در اجرای حدّ تحت تأثیر رقّت قلب
و مهر قرار نگیرید.
روی این اساس، حوادثی که مایملک انسانهای منطقه ای را نابود می کند، از نظر جزء نگری، شر و ناگوار است. ولی در مطالعه ی مجموعه حوادث طبیعت، چه بسا معلول یک رشته خیرهای بی شمار قبلی بوده و یا سرچشمه ی پدید آمدن خیرهای فراوانی است که زندگی انسانهای بی شماری را تأمین می کند؛ این نوع شرّ قلیل در برابر آن خیر کثیر- که تکفیک پذیر نیستند- شرّ محسوب نمی شود.
1) نور، آیه ی 21.