سخن درباره ی برهان نظم در دو مرحله انجام می گیرد:
1- تقریر برهان نظم بر اساس دو مقدمه که یکی حسّی و دیگری عقلی است و بیان پایه ی کاربرد این برهان.
2- تحلیل اشکالاتی که از طرف فلاسفه ی غرب متوجه این برهان شده است. پیش از آن که به تبیین هر مرحله بپردازیم، نکته ای را یادآور می شویم و آن پیام برهان نظم و مخاطبان آن است.
یکی از روشن ترین و در عین حال همگانی ترین براهین برای اثبات تعلق جهان طبیعت به «ماورای ماده» برهان نظم است که الهیون از زمان های دیرینه بر آن تکیه کرده و در کتاب آسمانی (قرآن) و احادیث پیشوایان اسلام، بر آن تأکید شده است و حتی امام صادق علیه السّلام در املای خود به مفضل بن عمر، بیشتر بر این برهان تکیه می کند.
ولی برهان نظم بسان دیگر براهین، از طریق گروهی از فلاسفه ی غرب مورد بحث و نقد قرار گرفته و خرده هایی بر آن گرفته اند، مسلماً نقد و بحث عالمانه و دور از غرض، مایه ی شکوفایی برهان و روشن تر شدن آن می گردد و اصولاً حقیقت، زاییده ی بحث و گفتگوست و ما از چنین نقادان بی غرض و در عین حال با هدف، تقدیر می کنیم و به گفتار آنان ارج می نهیم. قبل از آن که اشکالات آنان را متذکر شویم، بیانی فشرده از برهان نظم را در این جا می آوریم.
برهان نظم مبنی بر یک مقدمه ی حسی (صغری) و بر یک مقدمه ی عقلی و برهانی (کبری) است. تبیین مقدمه ی نخست، بر عهده ی علوم و دانش های طبیعی است، در حالی که داور مقدمه ی دوّم، عقل و خرد است. لازم است پیش از بیان مقدمه ها به تعریف نظم و مقصود از آن در این برهان بپردازیم.