بهترین راهنما براى درک این مطلب عمیق و چگونگى انتساب افعال انسان به خدا مطالعه کتاب نفس است که نسخه مختصر و فشرده اى از عالم آفرینش است و خداوند آن را به عنوان بهترین نمونه و مثال براى خود از نظر ذات و صفات وافعال آینده است در قرآن کریم مى فرماید:
(وَفِى أَنْفُسِکُمْ أَفَلا تُبْصِرُون).(1)
«در وجود خودتان آیات و نشانه هاى خداشناسى است آیا نمى اندیشید؟».
و رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند:
(مَنْ عَرَفَ نَفسهُ فَقَدْ عَرَف رَبّه).
«آن کس که خود را بشناسد، خدا را خواهد شناخت».
حقیقت درباره افعال اعضاء قواى بدن این است که فعل هر قوه و عضوى از آن نظر که فعل آن قوه به شمار مى رود ، فعل «نفس» است مثلاً «دیدن و شنیدن» بدون شک فعل قوه باصره و سامعه به
شمار مى رود، فعل «نفس» است مثلاً «دیدن و شنیدن» بدون شک فعل قوه باصره و سامعه به شمار مى رود و در عین حال فعل نفس مى باشد زیرا نفس است که شنوا و بینا است. البته نه به آن معنى که در حکمت رسمى معروف است که «نفس» اعضاء و قواى بدن را استخدام مى کند مانند کسى که نویسنده یا نقاشى را استخدام مى نماید با این تفاوت که استخدام در مورد نفس «طبیعى» است و در مثال نویسنده و نقاشى «صناعى» است. این سخن بى پایه است زیرا صرف استخدام کسى که فعلى را انجام مى دهد موجب نسبت فعل به استخدام کننده نیست در حالى که ما وقتى به وجدان خود رجوع کنیم نفس خویش را مدرک و شاعر مى یابیم چه در ادراکات کلى و چه جزئى، چه در شعور و آگاهى حسى یا غیر حسى، و نیز «نفس» را متحرک مى یابیم چه در حرکتهاى حیوانى و چه حرکتهاى طبیعى، و ما در مباحث نفس اثبات شده که نفس در چشم، قوه باصره است و در گوش، قوه سامعه و در دست، قوه فعاله و در پاها، قوه ماشیه (رونده) و در سایر اعضاء نیز این گونه است.
بنابراین گوش و چشم و دست و پا به واسطه «نفس» کارهاى مخصوص خود را انجام مى دهند، همان گونه که در حدیث قدسى(2) آمده است: «من»(خدا) گوش مؤمن خواهم بود که به واسطه آن مى شنود و چشم او هستم که به واسطه آن مى بیند و دست او هستم که به واسطه آن فعالیت مى کند، پس
نفس در عین این که یکى است و از جسم و قوا و اعضاى بدن مجرد مى باشد، هیچ یک از اعضاء بدن از آن خالى و بى نیاز نیست، زیرا نفس داراى «هویت» و «وحدت» خاصى است که اهل کشف و شهود مى دانند، هویت و وحدت او پرتوى از هویت و وحدت خدا است انتساب و استناد هستى افعال و آثار همه پدیده ها به آفریدگار یکتا همان انتساب و استناد اعضاء و قواى انسان به نفس او مى باشد.(3)
1) ذاریات/21.
2) حماد بن بشیر از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند: خداوند عزّ وجل مى فرماید: اگر کسى به یکى از دوستان من اهانت کند به جنگ با من برخاسته و بهترین چیزى که بنده به واسطه آن به من تقرب مى جوید رعایت واجبات دینى است و او به واسطه نوافل به من تقرب مى جوید تا این که او را دوست مى دارم و در این هنگام گوش او هستم که به واسطه آن فعالیت مى کند اگر مرا بخواند او را پاسخ مى دهم و اگر چیزى بخواهد به او عطاء مى نمایم(اصول کافى، ج2، ص 352)، باب من اذى المسلمین، حدیث7.
3) اسفار، ج6، ص 373 ـ 378.