پیروان مکتب تفویض بر مدعاى خود به یک رشته از آیات قرآن نیز استدلال نموده اند که نمونه هایى را یادآور مى شویم:
1.(الّذى خَلَقَ سَبْعَ سَموات طِباقاً ما تَرى فِى خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُت…)(ملک/3).
«آفریدگارى که هفت آسمان را طبقه طبقه آفرید، در آفرینش خدا تفاوتى نمى یابى».
این آیه هر گونه تفاوتى را در آفرینش خداوند نفى کرده است و مقصود عدم تفاوت از نظر حکمت است، یعنى در میان پدیده هایى که خداوند آفریده است، هیچ پدیده اى بر خلاف حکمت وجود ندارد.
ولى در میان افعال انسان کارهاى ناروا و بر خلاف حکمت بسیار دیده مى شود نتیجه این دو مقدمه این است که خداوند آفریدگار و پدید آورنده کارهاى انسان نیست.
2. (الَّذِى أَحْسَنَ کُلَّ شَىء خَلَقهُ…)(سجده/7).
«آفریدگارى که هر چیزى را آفریده نیکو آفریده است».
شیوه استدلال به این آیه نیز مانند آیه قبل مى باشد.
3. (الّذى أَتْقَنَ کُلَّ شَىء إِنَّهُ خَبیرٌ بِما تَفْعلُونَ)(نمل/88).
«خداوندى که هر چیزى را بر اساس اتقان آفرید، به درستى که او بر آنچه انجام مى دهید، آگاه است».
«اتقان» کار مشروط به دو امر است: یکى احکام و استوارى و دیگرى حسن و نیکویى. زیرا اگر کارى محکم واستوار باشد ولى حسن و نیکویى
نداشته باشد متقن نخواهد بود. مانند کسى که سخنان رکیک و ناپسند را به صورت فصیح ادا نماید، کار وى متقن نامیده نمى شود و از آن جا که در افعال بندگان کارهاى غیر متقن فراوان دیده مى شود، نمى توان خدا را پدید آورنده آنها دانست.