مهمترین کارهاى انسان وابسته به اراده و دواعى اوست اگر دواعى لازم براى تحقق کارى در انسان پدید آید و او آن کار را اراده نماید; آن کار جامه عمل مى پوشد و در غیر این صورت محقق نمى گردد; بنابراین، از این که وجود و عدم کارهاى انسان به خواست و اراده او بستگى دارد در این صورت چنین نتیجه مى گیرند که او پدید آورنده آن کارهاست زیرا اگر او موجِد و پدید آورنده کارهاى خود نبود، خواست و اراده او در پیدایش آن هیچ نقش نداشت به همان گونه که اراده و خواست انسان در کارهایى که از دیگران صادر مى شود هیچ نقشى ندارد.
قاضى عبدالجبار پس از بیان مطالب فوق مى گوید:
لازمه این سخن که موجد افعال انسان خدا است این است که کارهاى انسان ارتباط و وابستگى با او و خواستهاى او نداشته باشند. مانند رنگ اندام انسان که در تحقق خود ارتباطى به دواعى و اراده او ندارد و تنها انسان محل پیدایش آنها است آنگاه مى گوید:
پس، وقوع کارهاى انسان بر اساس دواعى و اراده او دلیل بر اختصاص آن به انسان و پیدایش و حدوث آن از جانب او مى باشد.(1)
1) المحیط بالتکلیف، ص 340ـ 345; شرح الأُصول الخمسة، ص 366ـ 367.