این پاسخ به نظر ما اشکال را دفع نمى کند زیرا بحث در «جبر و اختیار» یک بحث حقیقى است و به واقعیت عینى نفس انسانى و کارهاى صادره از آن توجه دارد و نه تنها یک بحث مفهومى ما در این باره بحث نمى کنیم که اگر بخواهیم عنوان «مراد» را از «اراده» انتزاع کنیم آیا به انضمام اراده دیگرى نیز
داریم یا نه؟ بلکه بحث این است که ملاک فعل اختیارى چیست؟ اگر این است که باید اراده آن کار نیز نیاز متعلق اراده دیگرى باشد(به اعتبار واقعیت خارجى نه مفهوم ذهنى) در این صورت تسلسل اراده هاى غیر متناهى لازم مى آید حال ما اگر این ملاک را پذیرفتیم (که فرض پاسخ دوم بر این است) راهى براى فرار از این اشکال نداریم.
این که مى گوید مراد بودن «اراده» بسان معلوم بودن علم، امر ذاتى است و از مقام ذات اراده بدون ضم ضمیمه انتزاع مى گردد دردى را درمان نمى کند زیرا اگر این ضابطه را پذیرفتیم که نشانه اختیارى بودن فعل، سبق اراده است، اراده از تحت این ضابطه خارج است و در نتیجه فعل اختیارى نیست و طبعاً سایر کارهاى انسان که به اراده منتهى مى گردند نیز اختیارى نخواهند بود.