قاضى باقلانى(1) در تفسیر «کسب» مى گوید: «قدرت حادث در انسان براى ایجاد فعل صلاحیت ندارد(ایجاد از آن خدا است) ولى صفات فعل و عناوین عارض بر آن، منحصر به وجود وحدوث فعل نیست، بلکه فعل انسانى یک سلسله صفات و عناوینى دارد که مستند به قدرت حادث (قدرت انسان) است.».
آنگاه پس از تذکر یک رشته عناوین مختلف غیر از حدوث، چنین مى گوید:
«هر انسانى در درون خود میان این دو جمله: اوجد(به وجود آورد، ایجاد کرد) و صلّى و صامَ و قامَ و قَعَدَ(نماز گزارد و روزه گرفت و برخاست و
نشست) فرق روشنى را مى یابد آنچه صلاحیت انتساب به خدا را دارد همان جمله «اوجد» است ولى هرگز دیگر عناوین شایستگى انتساب به خدا را ندارد، بلکه از آن بنده(انسان) است».
بنابراین قدرت حادث (قدرت انسان) در پیدایش این عناوین وخصوصیات، کاملاً مؤثر است و همین عناوین ملاک پاداش و کیف مى باشند زیرا شکى نیست که وجود پیراسته از هر عنوان، ملاک ثواب و عقاب نیست مگر این که متصف به این عناوین گردد.(2)
1) قاضى ابو بکر باقلانى متوفاى 403هـ از مشاهیر اشاعره در بغداد است وى داراى تألیفات فراوانى در کلام اشعرى است. از مجموع مؤلفات او آنچه به طبع رسیده است عبارت است از 1. «اعجاز القرآن» که مکرر چاپ شده است، 2. «التمهید» رد بر دیگر فرق اسلامى، 3. «الانصاف فى اسباب الخلاف» که به کوشش شیخ محمد زاهد کوثرى در سنه 1369 به طبع رسیده است.
2) الملل والنحل، ج1، ص 97ـ 98 و مذاهب الاسلامیین، ص 559.