در گذشته یادآور شدیم که قضاء، عبارت است از یک نوع نسبت قطعى و ضرورى که میان دو چیز تحقق مى یابد و اندازه و ویژگى خاص چیزى را قدر مى نامند.
آنگاه که این دو معنا را بر موجودات جهان هستى(و خصوصاً پدیده هاى مادى) منطبق مى سازیم، قضاء به معناى ضرورت و قطعیتِ وجود معلول است که از علت تامه آن سرچشمه مى گیرد، و قدر عبارت است از ویژگى ها و خواص معلول، که برخاسته از خواص و ویژگى هاى اجزاء علت تامه خود (ماده، صورت، فاعل، شرایط، معدّات و…) مى باشد.
اگر این دو معنا را در قلمرو احکام و مقررات آیین مقدس اسلام، مورد مطالعه قرار داده و بر دستورات دینى منطبق سازیم، آن را قضا و قدر تشریعى
مى نامیم و مقصود آن است که در آن آیین اسلام یک رشته دستورات قطعى به عنوان واجب یا حرام، براى انسانها مقرر گردیده است (قضا) و هر یک از این احکام با ویژگى ها و شرایط خاصّى همراه است(قدر)، مثلاً دستور جهاد در اسلام با شرایط و ویژگى هاى خاصى که دارد، نمونه اى از قضا و قدر تشریعى به شمار مى رود.