جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ناسپاسى و گناه و زوال نعمتها

زمان مطالعه: 2 دقیقه

(ذلِکَ بِأَنَّ اللهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْم حَتّى یُغَیِّروُا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللهَ سَمیعٌ عَلیمٌ)(انفال/53).

«خداوند نعمتى را که به قومى ارزانى داشت از آن باز نمى گیرد مگر آن که آنان (به واسطه کارهاى ناشایسته خود) موجبات دگرگونى و زوال آن را فراهم نمایند».

در روایتى از امام صادق(علیه السلام) در تفسیر این آیه آمده است:

«إِنَّ اللهَ قَضى قَضاءً حَتْماً ألاّ یُنعمَ عَلَى الْعَبْدِ بِنِعْمَة فَیَسْلُبَها ایّاهُ حَتّى یُحْدِثَ الْعَبْدُ ذَنْباً یَسْتَحِقُّ بِذلِکَ النِّقْمَةِ.(1)

«قضاء حتمى و سنت ثابت خدا بر این است که هرگاه نعمتى را به انسان اعطاء نمود از او باز نستاند، مگر آن که او خود با انجام گناه، سزاوار خشم خدا گردد و آن نعمت از او زائل شود».

على (علیه السلام) ـ در یکى از خطبه هاى نهج البلاغه ـ این قانون کلى و ثابت را این گونه بیان مى نماید:

سوگند به خدا هیچگاه نعمت و خوشى در زندگى، از جامعه اى رخت برنبست، مگر به خاطر گناهان و کارهاى ناشایسته اى که انجام دادند، براى آنکه خدا هرگز به بندگان خود ستم روا نمى دارد و اگر انسانها پس از زوال نعمت از آنان و ابتلاء به بدبختى ها و پریشانى ها با دلهایى لرزان و قلب هاى آکنده از توجه و عشق به خدا و نیت هاى صادق و راست به جانب خدا روى مى آوردند، خداوند بدى ها و پریشانى ها را از آنها برطرف مى کرد».(2)

در دعاى کمیل نیز این جمله را مى خوانیم که:

«اَللهُمَّ اغْفِر لِیَ الذُّنُوبَ الّتی تُغَیِّرُ النِّعَمَ».

«خداوندا! گناهانى که موجب دگرگونى و زوال نعمت ها است بر من ببخشاى».

گناه، پى آمدهاى ناگوار بسیارى دارد و از همه مهم تر آن که موجب انحطاط و سقوط معنوى انسان مى گردد، لکن آنچه در اینجا مورد نظر ما است، نقش تخریبى گناه در دگرگونى نعمت ها، ـ خواه در زندگى فردى و خواه در زندگى اجتماعى بشر ـ مى باشد، ولى باید توجه داشت که مقصود از نعمت، تنها نعمت هاى مادى نیست، بلکه از دیدگاه اخوّت و همبستگى(3)،

رهبران الهى(4)، رهایى از حکومت هاى جائر و امدادهاى غیبى(5)، از نعمت هاى بزرگ خدا بر مؤمنان قلمداد مى گردد.(6)


1) کافى، ج2، ص 283، باب «ذنوب»، روایت 22.

2) «وَأَیْمُ اللهِ ما کانَ قَوْمٌ قَطُّ فى غَضِّ نِعْمَة مِنْ عَیْش فَزالَ عَنْهُمْ إلاّ بِذُنوب اجْتَرحُوها لأنّ اللهَ لَیْسَ بِظَلام لِلْعَبید…» نهج البلاغه، فیض الإسلام، خطبه177.

3) (وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً)(آل عمران/103).

4) (اَلْیَومَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتى)(مائده/3); (وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعْمَهُ ظاهِرَةً وَباطِنَة)(لقمان/20). امام کاظم(علیه السلام) فرمودند: منظور از نعمت ظاهر، امام ظاهر، ومقصود از نعمت باطنى، امام غائب است. تفسیر برهان، ج3، ص 277.

5) ابراهیم/6.

6) احزاب/9; مائده/11.