قبل از آنکه به ذکر نمونه هایى از این قوانین کلى از دیدگاه قرآن و روایات بپردازیم، لازم است نکته اى را یادآور شویم و آن این است که:
با مطالعه تاریخ زندگى بشر در گذشته و حال، چنین به دست مى آید که کارهاى خوب و بد، آثار و پى آمدهاى خاصى در سرنوشت فرد یا جامعه بشرى دارد که خواه ما به اصل قضا و قدر معتقد باشیم یا نه، و خواه از جهان بینى الهى پیروى کنیم یا از جهان بینى مادى، این مطلب انکار پذیر نیست.
در قلمرو زندگى اجتماعى، آنگاه که احترام به حقوق دیگران، رعایت قانون، امانت دارى، وفاى به عهد و پیمان، دورى گزیدن از هر نوع خیانت و تجاوز به جان و مال دیگران و… حاکم باشد، امنیت اجتماعى تحقّق پذیرفته و همگان از زندگى آرامى برخوردار خواهند بود، و آنگاه که ارزشهاى متعالى انسان بر افکار و عواطف و رفتار افراد آن جامعه حاکم باشد، روح تفاهم و هم آهنگى و نوع دوستى در آنان تجلّى کرده، و آن اجتماع به سوى رشد و تعالى ـ چه در زمینه هاى فرهنگى و چه در ابعاد مادى ـ به پیش مى رود، در حالى که
اگر عکس آنچه گفته شد، بر جامعه انسان حکومت کند، عواقب و پى آمدهاى ناگوارى خواهد داشت. اصل یاد شده همان گونه که بر یک واحد بزرگ اجتماعى مانند یک کشور حاکم است، بر واحدهاى کوچک ترى از قبیل شهر و روستا وحتّى خانواده نیز حکمفرما مى باشد.
در محیط کوچک خانواده، آنگاه که پدر و مادر و فرزندان از اصول انسانى پیروى کنند، و هر یک وظایف خود را به خوبى انجام دهند، اصل حقوق متقابل را رعایت نمایند و… آرامش و امنیت بر محیط آن خانواده حاکم گردیده و به صورت کانونى آکنده از صفا و یکرنگى و دوستى، تجلّى مى نماید، در حالى که اگر اعضاى آن خانواده روش مخالف را در پیش گیرند، محیط آن خانواده به صحنه خشونت و ناامنى و عداوت در مى آید. این کلیات، در همه جوامع انسانى نمونه هاى فراوانى داشته و دارد.
اصل یاد شده نه تنها بر حیات اجتماعى انسان ـ اعم از بزرگ و کوچک ـ حاکم است، بلکه زندگى فردى انسان نیز محکوم آن مى باشد و هر یک از کارهاى خوب و بد در اندیشه و روح انسان تأثیر مستقیم مى گذارد و پرهیزکاران و پارسایان که صفات ویژه اى دارند و از هر نوع کار ناشایسته اى متنفّر و بیزارند، فروتنى، مهربانى، امانت دارى و دیگر صفات والاى انسانى در وجود آنان تجلى نموده(1) و سیماى خوبى و شایستگى در چهره آنان نمودار است، (سیماهُمْ فى وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ) فتح/29) در حالى که گناهکاران، سیماى دیگر و خوى و روش دیگرى دارند(2) (یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ
بِسیماهُمْ)(الرحمن/41).
کوتاه سخن این که: نمونه هاى آثار مثبت و منفى هر یک از کارهاى خوب و بد در زندگى فردى و اجتماعى انسان، در تاریخ گذشته و حال به قدرى روشن است که جاى هیچ تردیدى را باقى نمى گذارد، از این جهت ما به همین مقدار بسنده نموده و نمونه هایى از قوانین و سنن کلّى و ثابت حاکم بر زندگى انسان را،از دیدگاه قرآن و روایات، بازگو مى نماییم:
1) (إِنّ الصَّلوة تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْکَرِ)(عنکبوت/45); (وَعِبادُ الرَّحمن الَّذینَ یَمْشُونَ عَلى الأَرْضِ هَوْناً…)(فرقان/63).
2) «تَعْرِفُ فِی وُجُوهِ الَّذینَ کَفَرُوا الْمُنْکَر»(حج/72).