اشکال را مى توان با بیان دیگرى که هم مطابق با قواعد فلسفى است و هم با آیات قرآن هماهنگ مى باشد به این صورت پاسخ گفت:
وجود هستى امکانى همیشه و در همه جا مخلوق و آفریده خدا است(اللهُ خالِقُ کُلِّ شَیء)(زمر/62). و آنچه مخلوق و آفریده خدا است، حسن و زیبا است(الَّذِی أَحْسَنَ کُلِّ شَىء خَلَقَهُ)(سجده/7) و کارهاى شایسته و ناروا در اصل وجود، با یکدیگر تفاوتى ندارند، تصرف در مال دیگران با اذن مالک آن و تصرف غاصبانه از نظر واقعیت، و اصل هستى یکسانند، واقعیت عینى روابط مشروع و قانونى مرد و زن با روابط نامشروع و غیر قانونى آن دو، هیچ تفاوتى ندارد زیرا هر دو، کار اختیارى فاعل آنها بوده و در واقعیت و هستى خود مخلوق و آفریده خدا و متعلق اراده تکوینى او مى باشند و بنابراین ناروایى و ناپسندى در آن راه ندارد.
شایستگى یا ناروایى کارهاى اختیارى انسان به خاطر مطابقت و عدم مطابقت با اوامر و نواهى شرعى است که این اوامر و نواهى شرعى نیز بیانگر خشنودى و رضایت و یا ناخشنودى و سخط خدا مى باشند و هرگز محور رضایت و سخط، اراده تکوینى خدا نیست.(1)
1) تفسیر المیزان، ج1، ص 101.