جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

جایگاه اختیار در عقاید بشر

زمان مطالعه: 2 دقیقه

اختیار انسان، مفهوم پیچیده اى نیست که به شرح آن بپردازیم، حقیقت اختیار با مقایسه دو گونه حرکت دست (حرکت دست مرتعش و حرکت دست سالم) کاملاً روشن و نمایان است در این جا به نقل گفتار جلالالدین بلخى اکتفا مىورزیم:

این که گویى این کنم یا آن کنم

این دلیل اختیار است اى صنم

براى نظریه اختیار، نمى توان مبدأ تاریخى مشخصى را نشان داد، زیرا اختیار یک اندیشه انسانى است که از درون او سرچشمه مى گیرد، و به اصطلاح ندایى است که انسان آن را از درون، مى شنود و از روزى که انسان در روى زمین

به صورت یک موجود مُدرِک پدید آمد، پیوسته، فطرت او این ندا را سر داده و او با گوش جان آن را مى شنید.

بنابراین فطرت ووجدان یکى از عوامل ظهور این اندیشه بر صفحات ذهن متفکران بشمار مى رود.

اگر از وجدان و فطرت صرف نظر کنیم خردمندان جهان که براى زندگى فردى و اجتماعى انسان، اصولى را ارائه داده اند، طرفدار اصل اختیار بوده اند، زیرا بدون پذیرفتن اصل اختیار، هر نوع قانونگذارى و بازخواست و کیفر و پاداش، بیهوده و لغو مى باشد.

اصولاً اساس تمام شرایع الهى بر اصل اختیار استوار است و هدف نهایى شرایع آسمانى، تربیت و تهذیب نفوس انسانها است، اگر تمام شئون انسان از پیش ساخته و پرداخته است و او باید به طور اجبار، طریق مشخصى را طى کند و سر سوزنى نمى تواند از آن تخطّى نماید، در این صورت بعثت پیامبران، بى اثر و بیهوده خواهد بود.

فیض الهى که به نام شریعت از زمان نوح(علیه السلام) آغاز شده و همه پیامبران الهى بر تزکیه و تعلیم افراد بشر اهتمام ورزیده اند، بر صحت و قبول این اصل، استوار است و آن این که تمام انسانها قابل تزکیه و تربیت مى باشند و با دریافت تعالیم والاى پیامبران الهى، مى توانند خود را به عالیترین مقامات انسانى برسانند.

پیامبران الهى، علم و اراده خدا را محیط و قدیم مى دانند و همه چیز را نوشته در لوح محفوظ معرفى مى کنند و آشکارا مى گویند:

(ما أَصابَ مِنْ مُصِیبَة فِی الأَرْضِ وَلا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلاّ فِی کِتاب مِنْ

قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلى اللهِ یَسیرٌ).(1)

«هیچ مصیبتى در زمین (مانند زلزله، سیل، قحطى) رخ نمى دهد و یا بلایى متوجه جان شما نمى شود مگر پیش از آن که آن را پدید بیاوریم در کتابى (لوح محفوظ) هست این کار براى خداى آسان است».

ولى با اعتراف به چنین علمى ،آنان اختیار و آزادى انسان را نیز در انتخاب راه حق و باطل اعلام مى دارند و شعار همگان این است:

(إِنّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمّا شاکِراً وَإِمَّا کَفُوراً) (انسان / 3).

«راه حق و باطل را ارائه کردیم او(انسان) یا سپاسگزار است و یا کافر به نعمت».

بنابراین، پیامبران الهى که به صورت امواج هدایتهاى الهى در اجتماع بشر نمایان بودند، خود منادیان اختیار و دعوتگران به حریت و آزادى به شمار مى روند.

در میان مسلمانان قرآن و احادیث پیامبر و خاندان گرامى او، بر اختیار انسان تکیه کرده و هرگز او را مجبور بر اعمال و انتخاب یک راه نمى دانند اینک براى نمونه آیات و احادیثى را یادآور مى شویم:


1) مصیبتى در زمین به شما اصابت نمى کند و حادثه اى متوجه جان شما نمى گردد، مگر این که قبلاً در کتابى پیش از آن که آن را بیافرنیم (نوشته شده است) این کار براى خدا آسان است.(حدید / 22).