مسأله آزادى و یا مجبور بودن انسان از مسائل دیرینه اى است که در تمام تمدّنها به صورت یک مسأله شاخص و بارز مطرح بوده و اندیشه نوع انسانها هر چند تفکرات فلسفى عمیقى نداشتند، به سوى آن کشیده شده است، و ـ لذا ـ مسأله سرنوشت در قصّه ها و داستانهاى کهن، نقش فعّالى دارد، و شعرا و سرایندگان از آن به عنوان یک عامل مرموز و ناپیدا بهره مى گیرند، طبعاً مسأله اى که از چنین ویژگى برخوردار است، نمى تواند از آنِ تمدّن خاصى باشد.
اگر پس از طلوع خورشید اسلام در اندک زمانى مسأله آزادى و یا مجبور و مقهور بودن انسانها مطرح گردید و دو قطب مخالف را به عنوان «تفویضى» و «جبرى» پدید آورد و موجب طرح بسیارى از مسائل بلند فلسفى گردید، به خاطر این بود که قبلاً همین مسأله، در فلسفه یونانى، هم در حکمت نظرى و هم در حکمت عملى به گونه اى مطرح شده بود.
چون از نظر حکمت نظرى بحث در عوالم هستى، منجر به بحث درباره افعال انسانها مى شود، طبعاً شیوه صدور فعل هر انسانى از خود او، از دیدگاه فیلسوفان یونانى به دور نمى ماند، و از نظر حکمت عملى که فضائل اخلاقى و یا نقطه مقابل آن (رذائل اخلاقى) در آن مطرح مى باشد، هر نوع
اظهار نظر در این مورد، بدون تحدید آزادى و یا مجبور بودن انسان، امکان پذیر نیست از این جهت فلاسفه یونانى اندیشه هاى خود را در یکى از دو قالب مى ریختند، هر چند افکار آنان صورت گسترده در ترجمه هاى موجود، در اختیار ما نیست.
اصولاً مسائل فلسفى بر دو نوع است: بسیارى از آنها از آن متفکران بزرگ است که خود طراح آنها بوده و مبادى و دلایل و نتایج، همگى مربوط به خود آنها مى باشد.
مثلاً قاعده الواحِدُ لا یَصْدُرُ منهُ إلاّ واحدٌ(از علت بسیط جز یک چیز صادر نمى گردد) و یا مسأله ارتباط حادث به قدیم از مسائل پیچیده فلسفى است که فقط عُقاب اندیشه فیلسوفان بزرگ، به شکار آن موفق مى گردد، و توده مردم را از آن بهره اى نیست و مرغ فکر آنان به سوى آن، به پرواز درنمى آید.
در حالى که برخى از مسائل فلسفى، در سطحى براى نوع مردم مطرح مى باشد و همه مردم مى خواهند از دلایل و نتایج آن آگاه گردند، اتفاقاً مسأله سرنوشت و به اصطلاح، آزاد و مجبور بودن انسان از این مقوله است و هر انسانى که بهره اى از تفکّر دارد، مایل است از طرّاح زندگى خود آگاه گردد، و بداند که نقشه زندگى انسانها، به دست خود آنها ترسیم مى گردد، و یا طراح و برنامه ریز، کس دیگر است و او فقط روى خطوط از پیش ترسیم شده، گام برمى دارد و راه مى رود؟
چون بحث کامل پیرامون تاریخ پیدایش این مسأله،در گرو کاوش زیاد است و شاید هم به جایى نرسد، از این جهت محور بحث خود را پیرامون
عقاید مشرکان درباره افعال انسان، به هنگام نزول قرآن قرار مى دهیم.