5564. الإمام الصادق علیه السلام- لَمّا سَأَلَهُ الزِّندیقُ: فَکَیفَ هُوَ اللّهُ الواحِدُ؟-: واحِدٌ فی ذاتِهِ، فَلا واحِدٌ کَواحِدٍ؛ لِأَنَّ ما سِواهُ مِنَ الواحِدِ مُتَجَزِّئٌ، وهُوَ تَبارَکَ وتَعالى واحِدٌ لا یَتَجَزَّأُ، ولا یَقَعُ عَلَیهِ العَدُّ.(1)
5565. الإمام علیّ علیه السلام: لا یوصَفُ بَشیءٍ مِنَ الأَجزاءِ، ولا بِالجَوارِحِ وَالأَعضاءِ، ولا بِعَرَضٍ مِنَ الأَعراضِ، ولا بِالغَیرِیَّةِ وَالأَبعاضِ.(2)
5566. الکافی عن یونس بن ظبیان: دَخلتُ عَلى أَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام فَقُلتُ لَهُ: إِنَّ هِشامَ بنَ الحَکَمِ یَقولُ قَولاً عَظیما، إِلاّ أَنّی أَختَصِرُ لَکَ مِنهُ أَحرُفا، فَزَعَم أَنَّ اللّهَ جِسمٌ؛ لِأَنَّ الأَشیاءَ شَیئانٍ: جِسمٌ وفِعلُ الجِسمِ، فَلا یَجوزُ أَن یَکونُ الصَّانِعُ بِمَعنَى الفِعلِ ویَجوزُ أَن یَکونَ بِمَعنَى الفاعِلِ.
فَقالَ أَبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام: وَیحَهُ! أما عَلِمَ أنَّ الجِسمَ مَحدودٌ مُتَناهٍ، وَالصّورَةَ مَحدودَةٌ مُتَناهِیَةٌ، فَإِذَا احتَمَلَ الحَدَّ احتَمَلَ الزِّیادَةَ وَالنُقصانَ، وإِذَا احتَمَلَ الزّیادَةَ وَالنُقصانَ
5564. امام صادق علیه السلام- در پاسخ به سؤال ملحدى که از ایشان پرسید: پس او چگونه خداى یکتاست؟-: در ذاتش یکتاست. پس یکتایىِ او مانند دیگر یکتایان نیست؛ زیرا آنها داراى جزءاند، امّا خداى والا و متعال، یکتایى بدون جزء است و شمارشپذیر نیست.
5565. امام على علیه السلام: خدا با پارهها، و اندامها و اعضا، و عرَضى از عرضها، و غیر بودن و بخشها وصف نمىشود.
5566. الکافى- به نقل از یونس بن ظبیان-: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و به او گفتم: هشام بن حَکَم، سخن بزرگى مىگوید و من، چند جملهاش را براى تو خلاصه مىکنم. او گمان مىکند که خدا، جسم است؛ زیرا چیزها دو قسماند: جسم و فعلِ جسم؛ و سازنده [ى جهان] نمىتواند فعل باشد؛ امّا مىتواند فاعل باشد.
امام صادق علیه السلام فرمود: «واى بر او! آیا نمىداند که جسم، داراى اندازه و نهایت است، و صورت نیز اندازه و نهایت دارد؟! پس اگر اندازه در چیزى ممکن باشد،
کانَ مَخلوقا.
قالَ: قُلتُ: فَما أَقولُ؟
قالَ: لا جِسمٌ ولا صورَةٌ وهُوَ مُجَسِّمُ الأَجسامِ ومُصَوِّرُ الصُّوَرِ، لَم یَتَجَزَّأ ولَم یَتَناهَ ولَم یَتَزایَد ولَم یَتَناقَص، لَو کانَ کَما یَقولونَ لَم یَکُن بَینَ الخالِقِ والمَخلوقِ فَرقٌ، ولا بَینَ المُنشِئ وَالمُنشَأ، لکِن هُوَ المُنشِئُ، فَرقٌ بَینَ مَن جَسَّمَهُ وصَوَّرَهُ و أَنشَأَهُ، إِذ کان لا یُشبِهُهُ شَیءٌ ولا یُشبِهُ هُوَ شَیئا.(3)
5567. التوحید عن محمّد بن عبد اللّه الخراسانی خادم الرضا علیه السلام: دَخَلَ رَجُلٌ مِنَ الزَّنادِقَةِ عَلَى الرِّضا علیه السلام… قالَ: فَحُدَّهُ لی.
قالَ لا حَدَّ لَهُ.
قالَ: ولِمَ؟
قالَ: لِأَنَّ کُلَّ مَحدودٍ مُتنَاهٍ إِلى حَدٍّ، وإِذَا احتَمَلَ التَّحدیدَ احتَمَلَ الزِّیادَةَ، وإِذا احتَمَلَ الزِّیادةَ احتَمَلَ النُّقصانَ، فَهُوَ غَیرُ مَحدودٍ ولا مُتَزایِدٍ ولا مُتناقِصٍ ولا مُتَجَزِّىً ولا مُتَوَهَّمٍ.(4)
5568. الإمام الجواد علیه السلام: کُلُّ مُتَجَزِّىً أَو مُتَوَهَّمٍ بِالقِلَّةِ وَالکَثرَةِ فَهُوَ مَخلوقٌ دالٌّ عَلى خالِقٍ لَهُ.(5)
فزونى و کاستى هم در آن روا خواهد بود، و [چون کاستى در چیزى روا باشد]، آن چیز، آفریده خواهد بود».
گفتم: پس چه بگویم؟
فرمود: «نه جسم است و نه صورت، و او جسمیّتبخشِ جسم و صورتبخشِ صورت است. اجزا ندارد و نهایت نمىپذیرد. افزون نمىشود و کاستى نمىگیرد. اگر آن گونه بود که آنها مىگویند، بین خالق و مخلوق، و بین پدیدآورنده و پدیدآمده فرقى نبود، در حالى که او پدید آورنده است و فرق است میان او و آنچه او جسم و صورتش بخشیده و پدیدش آورده است، تا آن جا که هیچ چیزى به او شبیه نیست و او نیز به چیزى شبیه نیست».
5567. التوحید- به نقل از محمّد بن عبد اللّه خراسانى، خدمتکار امام رضا علیه السلام-: مردى از مُلحدان، خدمت امام رضا علیه السلام رسید و گفت: خدا را برایم اندازه کن.
امام علیه السلام فرمود: «او اندازه ندارد».
ملحد گفت: چرا؟
امام علیه السلام فرمود: «زیرا هر اندازهدارى در اندازهاى پایان مىیابد و اگر اندازه داشتن ممکن باشد، زیاد شدن هم ممکن خواهد بود و اگر زیاد شدن را بپذیرد، کم شدن هم روا خواهد بود، در حالى که خدا داراى اندازه نیست و زیاد شدن و کم شدن و جزءداشتن، در او راه ندارد و غیر قابل تصوّر است».
5568. امام جواد علیه السلام: هر جزءدار یا آن که گمان کمى و زیادى در او مىرود، آفریدهاى است که بر آفریدگارش دلالت مىکند.
1) الاحتجاج: ج 2 ص 217 ح 223، بحار الأنوار: ج 10 ص 167.
2) نهج البلاغة: الخطبة 186، الاحتجاج: ج 1 ص 477 ح 116، بحار الأنوار: ج 4 ص 254 ح 8.
3) الکافی: ج 1 ص 106 ح 6، التوحید: ص 99 ح 7، بحار الأنوار: ج 10 ص 453 ح 19.
4) التوحید: ص 250 وص 252 ح 3، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 132 ح 28، علل الشرائع: ص 119 ح 1، الاحتجاج: ج 2 ص 355 ح 281، بحار الأنوار: ج 3 ص 37 ح 12.
5) الکافی: ج 1 ص 116 ح 7، التوحید: ص 193 ح 7، الاحتجاج: ج 2 ص 468 ح 321 کلّها عن أبی هاشم الجعفری، بحار الأنوار: ج 4 ص 153 ح 1.