جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

المرید (مرید)

زمان مطالعه: 8 دقیقه

المُرید لغةً

إِنّ «المرید» اسم فاعل من أَراد، یرید من مادّة «رود» وهو یدلّ على مجیء وذهاب من انطلاق فی جهةٍ واحدةٍ، یقال: بعثنا رائدا یرود الکلأ، أَی: ینظر ویطلب(1)، وفی هذا الضوء الإرادة بمعنى الطلب، یسبقها العلم والاطّلاع ودراسة الموضوع وإِمکان الإرادات المتنوّعة.

المرید فی القرآن والحدیث

لقد نسب القرآن الکریم مشتقّات «إِرادة» إِلى اللّه سبحانه زُهاء إِحدى و أَربعین مرّةً(2)، لکنّ صفة «المرید» لم تُذکَر فیها، وقد ذهبت الأَحادیث إِلى أَنّ الإرادة مرحلة من مراحل الفعل الإلهیّ المسبوق بالعلم، وفی الآن ذاته أَکّدت أَنّ الإرادة الإلهیّة هی غیر إِرادة الإنسان التی لها أُصولها الخاصّة بها، ومن أَهمّ النقاط التی

واژه‌شناسى «مرید»

صفت «مرید (اراده کننده)»، اسم فاعل از «أراد، یُریدُ»، از ریشه ی «رَوَدَ» است که بر آمد و رفت یا روانه شدن در یک جهت، دلالت مى‌کند. «بعثنا رائداً یرود الکلأ»، یعنى: راهنمایى فرستادیم تا در پىِ چراگاه برود (دقّت و جستجو کند).

بر این اساس، اراده، یعنى جستجو و خواستن، و پیشْ‌فرض آن، علم و آگاهى و بررسى موضوع و امکان خواست‌هاى گوناگون است.

مرید، در قرآن و حدیث

قرآن کریم، برگرفته‌هاى اراده را 41 بار به خدا نسبت داده است؛ امّا صفت «مرید»، در قرآن ذکر نشده است. احادیث، اراده را یکى از مراحل فعل الهى که مسبوق به علم است، مطرح مى‌کنند. در عین حال، بر این نکته تأکید دارند که اراده ی الهى، همچون اراده ی انسان نیست که مبادى خاصّ خود را دارد. از مهم‌ترین نکاتى که احادیث بر آن تأکید مى‌کنند، این است که اراده، صفتى ذاتى همچون علم نیست؛ بلکه از صفات فعلى خدا و حادث است.

رکّزت علیها الأَحادیث هی أَنّ الإرادة لیست کالعلم الذی هو صفة ذاتیّة، بل هی من صفات الفعل، وحادثة.

لقد قسّمت الأَحادیثُ الإرادةَ الإلهیّةَ قسمین هما: إِرادة حتمیّة؛ وإِرادة غیر حتمیّة- فالإرادة الحتمیّة هی الإرادة التی لا تقبل النقض ولا مناص من تحقّقها، أَمّا الإرادة غیر الحتمیّة فهی الإرادة التی تقبل البداء والتغییر، وسنتوفّر على دراسة هذا الموضوع فی مبحث «البداء» الذی هو من المباحث المتعلّقة بالعدل الإلهیّ.

73 / 1

صِفَةُ إرادَتِهِ

5297. الکافی عن معلّى بن محمّد: سُئِلَ العالِمُ علیه السلام: کَیفَ عِلمُ اللّهِ؟

قالَ: عَلِمَ وشاءَ و أَرادَ وقَدَّرَ وقَضى و أَمضى؛ فَأَمضى ما قَضى، وقَضى ما قَدَّرَ، وقَدَّرَ ما أَرادَ، فَبِعِلمِهِ کانَتِ المَشیئَةُ، وبِمَشیئَتِهِ کانَت الإِرادَةُ، وبِإِرادَتِهِ کانَ التَّقدیرُ، وبِتَقدیرِهِ کانَ القَضاءُ، وبِقَضائِهِ کانَ الإِمضاءُ، وَالعِلمُ مُتَقَدِّمٌ عَلَى المَشیئَةِ، وَالمَشیئَةُ ثانِیَةٌ، وَالإِرادَةُ ثالِثَةٌ، وَالتَّقدیرُ واقِعٌ إِلَى القَضاءِ بِالإِمضاءِ.(3)

5298. الإمام الصادق علیه السلام لَمّا سُئِلَ: لَم یَزَلِ اللّهُ مُریدا؟

قالَ: إِنَّ المُریدَ لا یَکونُ إِلاّ لِمُرادٍ مَعَهُ، لَم یَزَلِ اللّهُ عالِما قادِرا ثُمَّ أَرادَ.(4)

5299. الإمام الرضا علیه السلام: المَشِیئَةُ وَالإِرادَةُ مِن صِفات الأَفعالِ؛ فَمَن زَعَمَ أَنَّ اللّهَ تَعالى لَم یَزَل

در احادیث، اراده ی الهى به دو قِسم حتمى و غیر حتمى، تقسیم شده است. اراده ی حتمى، تخلّف‌ناپذیر است و حتماً واقع خواهد شد؛ امّا در اراده ی غیر حتمى، امکان تغییر وجود دارد. این مطلب را در بحث «بَداء» که از مباحث مربوط به عدل الهى است، بررسى خواهیم کرد.

73 / 1

ویژگى اراده ی خدا

5297. الکافى- به نقل از معلّى بن محمّد-: از امام کاظم علیه السلام پرسیده شد: علم خدا چگونه است؟

فرمود: «دانست و خواست و اراده کرد(5) و اندازه نهاد و حکم کرد و به اجرا گذاشت. پس به اجرا گذاشت آنچه را حکم کرد، و حکم کرد آنچه را اندازه نهاد، و اندازه نهاد آنچه را اراده کرد. پس به علمش، خواستْ موجود شد و به خواستش، اراده پدید آمد و به اراده‌اش، تقدیرْ هستى یافت و به تقدیرش، حکمْ تحقّق پیدا کرد و با حکمش، به اجرا گذاشتن به وجود آمد و علم، بر خواستْ پیشى گرفته است و خواست، در رتبه ی دوم است و اراده، در رتبه ی سوم، و تقدیر به حکم، با امضا به اجرا مى‌رسد».

5298. امام صادق علیه السلام- در پاسخ به این سؤال که: آیا خدا همیشه مرید بوده است؟-: اراده‌کننده وجود ندارد، مگر براى اراده شده‌اى همراه با آن، خدا همیشه عالم و قادر بوده و پس از آن، اراده کرده است.

5299. امام رضا علیه السلام: خواستن و اراده، از صفات افعال‌اند. پس هر کس که گمان کند

مُریدا شائِیا فَلَیسَ بِمُوَحِّدٍ.(6)

5300. الإمام الصادق علیه السلام: إِنَّ الإِرادَةَ مِنَ العِبادِ الضَّمیرُ وما یَبدو بَعدَ ذلِکَ مِنَ الفِعلِ، و أَمّا مِنَ اللّهِ عز و جل فَالإِرادَةُ لِلفِعلِ إِحداثُهُ، إِنَّما یَقولُ لَهُ: کُن فَیَکونُ بِلا تَعَبٍ ولا کَیفٍ.(7)

5301. الکافی عن صفوان بن یحیى: قُلتُ لِأَبِی الحَسَنِ علیه السلام: أَخبِرنی عَنِ الإِرادَةِ مِنَ اللّهِ ومِنَ الخَلقِ؟

قالَ: فَقالَ: الإِرادَةُ مِنَ الخَلقِ الضَّمیرُ وما یَبدو لَهُم بَعدَ ذلِکَ مِنَ الفِعلِ، و أَمّا مِنَ اللّهِ تَعالى فَإِرادَتُهُ إِحداثُهُ لا غَیرُ؛ ذلِکَ لِأَنَّهُ لا یُرَوّی ولا یَهُمُّ ولا یَتَفَکَّرُ، وهذِهِ الصِّفاتُ مَنفِیَّةٌ عَنهُ وهِیَ صِفاتُ الخَلقِ، فَإِرادَةُ اللّهِ الفِعلُ لا غَیرُ ذلِکَ، یَقولُ لَهُ: کُن فَیَکونُ، بِلا لَفظٍ ولا نُطقٍ بِلِسانٍ ولا هِمَّةٍ ولا تَفَکُّرٍ ولا کَیفَ لِذلِکَ، کَما أَنَّهُ لا کَیفَ لَهُ.(8)

5302. الإمام الصادق علیه السلام: لَمّا صَعِدَ موسى علیه السلام إِلَى الطّورِ فَناجى رَبَّهُ عز و جل قالَ: یا رَبِّ، أَرِنی خَزائِنَکَ.

فَقالَ: یا موسى، إِنَّما خَزائِنی إِذا أَرَدتُ شَیئا أَن أَقولَ لَهُ: «کُن» فَیَکونُ.(9)

5303. الإمام زین العابدین علیه السلام- مِن دُعائِهِ یَومَ عَرَفَةَ-: أَنتَ الَّذی أَرَدتَ فَکانَ حَتما

خداى والا همیشه اراده کننده و خواهنده بوده است، موحّد نیست.

5300. امام صادق علیه السلام: اراده ی بندگان، عبارت است از همان چیزى که در درون مى‌گذرد و آن افعالى که پس از آن، ظاهر مى‌شوند، و امّا در مورد خداوند عز و جل، اراده ی کار، ایجاد آن است. همانا به آن فعل مى‌گوید: «باش!»، پس بدون دشوارى و چگونگى، به وجود مى‌آید.

5301. الکافى- به نقل از صفوان بن یحیى-: به امام رضا علیه السلام گفتم: از اراده ی خدا و آفریدگان، آگاهم کن.

امام علیه السلام فرمود: «اراده ی آفریدگان، همان چیزى است که در درون مى‌گذرد و آن افعالى که پس از آن برایشان آشکار مى‌گردد. و امّا در مورد خداى والا، اراده ی او ایجاد کردنِ اوست، نه جز این؛ چرا که خدا، تأمّل و کوشش و اندیشه نمى‌کند و این ویژگى‌ها، از او برکنار است. اینها ویژگى‌هاى آفریدگان است. پس اراده ی خدا، فعل است، نه جز آن. به آن [چه بخواهد،] مى‌گوید: «باش!»، پس به وجود مى‌آید، بدون تلفّظ و سخن گفتن با زبان و آهنگ کردن و تفکّر، و براى اراده ی خدا چگونگى وجود ندارد، همان طور که ذات خدا چگونگى ندارد.

5302. امام صادق علیه السلام: آن گاه که موسى علیه السلام بالاى کوه طور رفت و با پروردگارش راز و نیاز کرد، گفت: پروردگارا! گنجینه‌ها و اندوخته‌هایت را به من نشان ده.

پس خدا فرمود: «اى موسى! خزائن من، تنها این است که وقتى چیزى را اراده کنم، به آن مى‌گویم: باش! پس به وجود مى‌آید».

5303. امام زین العابدین علیه السلام- در دعاى روز عرفه-: تویى که اراده کردى، پس اراده‌ات

ما أَردَتَ، وقَضَیتَ فَکانَ عَدلاً ما قَضَیتَ، وحَکَمتَ فَکانَ نَصَفا ما حَکَمتَ.(10)

راجع: ج 5 ص 54 (الفرق بین صفات ذاته وصفات فعله).

73 / 2

ما لا تُوصَفُ إرادَتُهُ بِهِ

5304. الإمام علیّ علیه السلام: شاءَ الأَشیاءَ لا بِهِمَّةٍ… مُریدٌ لا بِهَمامَةٍ(11)(12)

5305. عنه علیه السلام: مُریدٌ لا بِهِمَّةٍ، صانِعٌ لا بِجارِحَةٍ.(13)

5306. الإمام الصادق علیه السلام: ولا لإرادَتِهِ فَصلٌ.(14)

5307. الإمام الکاظم علیه السلام: إِنَّما تَکونُ الأَشیاءُ بِإِرادَتِهِ ومَشیئَتِهِ مِن غَیرِ کَلامٍ، ولا تَرَدُّدٍ فی نَفسٍ، ولا نُطقٍ بِلِسانٍ.(15)

5308. الإمام علیّ علیه السلام: یَقولُ ولا یَلفِظُ… ویُریدُ ولا یُضمِرُ.(16)

حتمى است، و حکم کردى، پس حُکمت عادلانه است، و داورى کردى، پس داورى‌ات منصفانه است.

ر. ک: ج 5 ص 55 (تفاوت میان صفات ذات و صفات فعل).

73 / 2

آنچه اراده ی خدا با آن، توصیف نمى‌شود

5304. امام على علیه السلام: چیزها را خواست، نه با آهنگ… اراده کننده است، نه با دودلى.

5305. امام على علیه السلام: اراده کننده است، نه با آهنگ؛ سازنده است، نه با اندام.

5306. امام صادق علیه السلام: براى اراده ی او، جدایى [بین اراده و عمل] نیست.

5307. امام کاظم علیه السلام: همانا چیزها با اراده و خواست او، بدون گفتارى، و بدون دودلى‌اى در نفس، و بدون سخن گفتنى با زبان، موجود مى‌شوند.

5308. امام على علیه السلام: [خداوند] مى‌گوید و [با زبان،] تلفّظ نمى‌کند… اراده مى‌کند و در خاطر نمى‌گذراند.

5309. الإمام الرضا علیه السلام: مُریدٌ لا بِعَزیمَةٍ، شاءَ لا بِهِمَّةٍ.(17)

73 / 3

أَقسامُ مَشِیئَتهِ وإرادَتِهِ

5310. الإمام علیّ علیه السلام: إِنَّ للّهِ‌ِ مَشیئَتَینِ: مَشیئَةَ حَتمٍ، ومَشیئَةَ عَزمٍ، وکَذلِکَ إِنَّ للّهِ‌ِ إِرادَتَینِ: إِرادَةَ عَزمٍ، وإِرادَةَ حَتمٍ لا تُخطِئُ، وإِرادَةَ عَزمٍ تُخطِئُ وتُصیبُ(18)، ولَهُ مِشیئَتانِ: مَشیئَةٌ یَشاءُ، ومَشیئَةٌ لا یَشاءُ، یَنهى وهُوَ ما یَشاءُ، ویَأمُرُ وهُوَ لا یَشاءُ.(19):

5311. الإمام الصادق علیه السلام: شاءَ و أَرادَ ولَم یُحِبَّ ولم یَرضَ؛ شاءَ ألاّ یَکونَ شَیءٌ إِلاّ بِعِلمِهِ و أَرادَ مِثلَ ذلِکَ ولَم یُحِبَّ أَن یُقالَ: ثالِثُ ثَلاثَةٍ ولَم یَرضَ لِعِبادِهِ الکُفرَ.(20)

5312. الإمام الرضا علیه السلام: إِنَ للّهِ‌ِ إِرادَتَینِ ومَشیئَتَینِ؛ إِرادَةَ حَتمٍ وإِرادَةَ عَزمٍ، یَنهى وهُوَ یَشاءُ، ویَأمُرُ وهُوَ لا یَشاءُ، أَوَما رَأَیتَ أنَّهُ نَهى آدَمَ وزَوجَتَهُ أن یَأکُلا مِنَ الشَّجَرَةِ وشاءَ ذلِکَ؛ ولَو لَم یَشَأ أَن یَأکُلا لَما غَلَبَت مَشیئَتُهُما مَشیئَةَ اللّهِ تَعالى، و أَمَرَ إِبراهیمَ أَن یَذبَحَ إِسحاقَ(21) ولَم یَشَأ أَن یَذبَحَهُ، ولَو شاءَ لَما غَلَبَت مَشیئَةُ إِبراهیمَ مَشیئَةَ اللّهِ تَعالى.(22)

5309. امام رضا علیه السلام: [خداوند] اراده کننده است، نه با عزمِ جزم؛ خواهنده است، نه با آهنگ کردن.

73 / 3

اقسام خواست و اراده ی خدا

5310. امام على علیه السلام: خدا، دو گونه خواست دارد: خواست حتمى، و خواست عزمى؛ و همچنین، خدا دو گونه اراده دارد: اراده ی عزمى، و اراده ی حتمى که تخلّف نمى‌پذیرد، و اراده ی عزمى که [گاه] تخلّف مى‌پذیرد، و [گاه] واقع مى‌شود؛ و دو گونه خواست دارد: خواستى که مى‌خواهد، و خواستى که نمى‌خواهد. نهى مى‌کند، در حالى که مى‌خواهد، و فرمان مى‌دهد، در حالى که نمى‌خواهد [به خواست تکوینى].

5311. امام صادق علیه السلام: [خدا] خواست و اراده کرد، و دوست نداشت و نپسندید. خواست که چیزى موجود نشود، مگر با علمش، و مثل همین را اراده کرد، در حالى که دوست نمى‌داشت که گفته شود: [خدا] سومینِ سه (اُقنوم: روح القدس، پدر، پسر) است، و کفر را براى بندگانش نپسندید.

5312. امام رضا علیه السلام: خدا، دو گونه اراده و خواست دارد: اراده ی حتمى و اراده ی عزمى. نهى مى‌کند، در حالى که مى‌خواهد، و فرمان مى‌دهد، در حالى که نمى‌خواهد. آیا ندیدى که آدم علیه السلام و همسرش را از این که از [میوه ی] درخت بخورند، نهى کرد، در حالى که این عمل را خواست؛ و اگر خوردنِ آن دو را نخواسته بود، هرگز خواست آن دو، بر خواست خداى متعال چیره نمى‌شد؛ و ابراهیم علیه السلام را به ذبح اسحاق(23) فرمان داد، در حالى که ذبح او را نخواسته بود، و اگر خواسته بود، هرگز خواست ابراهیم علیه السلام‌ بر خواست خدا چیره نمى‌شد؟!


1) معجم مقاییس اللغة: ج 2 ص 477.

2) انظر على سبیل المثال: الرعد: 11، الأحزاب: 17، البقرة: 185، هود: 107، الحجّ: 14، الأحزاب: 33.

3) الکافی: ج 1 ص 148 ح 16، التوحید: ص 334 ح 9، مختصر بصائر الدرجات: ص 142 وفیهما «وقضى و أبدى» بدل «وقضى و أمضى».

4) الکافی: ج 1 ص 109 ح 1، التوحید: ص 146 ح 15، مختصر بصائر الدرجات: ص 140 کلّها عن عاصم بن حمید، بحار الأنوار: ج 4 ص 144 ح 16.

5) تفاوت خواستن (مشیّت) و اراده، در احادیث 5377 و 5378 و 5379 خواهد آمد.

6) التوحید: ص 338 ح 5، مختصر بصائر الدرجات: ص 143 کلاهما عن سلیمان بن جعفر الجعفری، بحار الأنوار: ج 4 ص 145 ح 18.

7) بحار الأنوار: ج 3 ص 196 عن المفضّل بن عمر فی الخبر المشتهر بتوحید المفضل.

8) الکافی: ج 1 ص 109 ح 3، التوحید: ص 147 ح 17، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 119 ح 11، مختصر بصائر الدرجات: ص 140 کلّها نحوه، بحار الأنوار: ج 4 ص 137 ح 4.

9) معانی الأخبار: ص 402 ح 65، التوحید: ص 133 ح 17، الأمالی للصدوق: ص 601 ح 833، قصص الأنبیاء: ص 165 ح 190 کلّها عن مقاتل بن سلیمان، بحار الأنوار: ج 4 ص 135 ح 1.

10) الصحیفة السجّادیّة: ص 186 الدعاء 47.

11) لابهمامة: أی عزم و اهتمام وتردّد (بحار الأنوار: ج 4 ص 237).

12) الکافی: ج 1 ص 138 ح 4 عن الإمام الصادق علیه السلام، التوحید: ص 308 ح 2 عن عبد اللّه بن یونس عن الإمام الصادق عنه علیه السلام وص 37 ح 2، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 151 ح 51 کلاهما عن محمّد بن یحیى بن عمر بن علیّ بن أبی طالب علیه السلام ‌والقاسم بن أیّوب العلوی عن الإمام الرضا علیه السلام، الاحتجاج: ج 2 ص 362 ح 283 عن الإمام الرضا علیه السلام‌ والثلاثة الأخیرة مع تقدیم و تأخیر، بحار الأنوار: ج 4 ص 229 ح 3.

13) نهج البلاغة: الخطبة 179، بحار الأنوار: ج 4 ص 53 ح 29.

14) الکافی: ج 1 ص 91 ح 2، التوحید: ص 58 ح 15 کلاهما عن حمّاد بن عمرو النصیبی، بحار الأنوار: ج 4 ص 286 ح 18.

15) الکافی: ج 1 ص 106 ح 7، التوحید: ص 100 ح 8، الاحتجاج: ج 2 ص 325 ح 262 کلّها عن الحسن بن عبد الرحمن الحمّانی، بحار الأنوار: ج 3 ص 295 ح 19.

16) نهج البلاغة: الخطبة 186، الاحتجاج: ج 1 ص 477 ح 116، بحار الأنوار: ج 4 ص 254 ح 8.

17) الأمالی للمفید: ص 255 ح 4 عن محمّد بن زید الطبری، الأمالی للطوسی: ص 23 ح 28 عن محمّد بن یزید الطبری.

18) العبارة فی بحار الأنوار هکذا: «… إرادة حتم وإرادة عزم؛ إرادة حتم لا تخطئ، وإرادة عزم تخطئ وتصیب».

19) الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیه السلام: ص 410، بحار الأنوار ج 5 ص 124 ح 73.

20) الکافی: ج 1 ص 151 ح 5، التوحید: ص 339 ح 9 وص 343 ح 12 وفیه «لا یکون فی ملکه شیء» وکلّها عن فضیل بن یسار، معانی الأخبار: ص 170 ح 1 عن أبی بصیر نحوه، الاعتقادات: ص 30، بحار الأنوار: ج 5 ص 89 ح 10. راجع: البداء / مبدأ الاعتقاد بالبداء.

21) کذا فی روایة الکافی، وفی التوحید «إسماعیل علیه السلام».

22) الکافی: ج 1 ص 151 ح 4، التوحید: ص 64 ح 18 کلاهما عن الفتح بن یزید الجرجانی، بحار الأنوار: ج 5 ص 101 ح 26.

23) طبق نظر یهودیان و مسیحیان، ذبح اسحاق علیه السلام از ابراهیم علیه السلام خواسته شده بود؛ امّا بر طبق قرآن و احادیث اسلامى، ذبح اسماعیل علیه السلام، مورد خواست بوده است. در کتاب التوحید نیز به جاى اسحاق، اسماعیل آمده است.