الشَّافع والشَّفیع لغةً
«الشَّفیع» مبالغة فی «الشَّافع»، مشتقّ من «شفع» وهو یدلّ على مقارنة الشیئین، ومن ذلک الشَّفع خلاف الوتر، وهو الزوج(1)، والشَّفاعة تستعمل فی مورد السؤال فی التجاوز عن الذنوب والجرائم(2)، والشَّافع: الطالب لغیره یتشفّع به إِلى المطلوب، یقال: تشفّعتُ بفلان إِلى فلان فشفّعنی فیه، واسم الطالب: شفیع(3)
إِنّ وجه إِطلاق الشَّفیع للطالب أَنّ الطالب ینضمّ إِلى الشخص لوصوله إِلى المطلوب، واللّه تعالى شفیع للإنسان، بل لا شفیع فی الحقیقة غیره تعالى؛ لإنّ الإنسان لایصل إِلى مطلوبه إِلاّ بتوفیق اللّه وتقدیره وقضائه(4)، وهناک وجه آخر لإطلاق الشفیع على اللّه تعالى انّ اسم اللّه تعالى شفیع؛ لأَنّ الأَسماء وسائط بین اللّه
فصل سى و سوم
شافع و شفیع
واژهشناسى «شفیع» و «شافع»
صفت «شفیع (شفاعتگر)»، مبالغه در «شافع» و برگرفته از «شفع» است که بر همراهىِ دو چیز دلالت دارد. شَفْع، خلاف وَتْر (فرد)، از همین ریشه و به معناى زوج است. شفاعت، در مورد درخواست گذشت از گناهان و بزهها به کار مىرود و شافع یعنى: درخواست کننده براى کس دیگرى که براى رسیدن به خواستهاش، به او شفاعت مىبرد. گفته مىشود: «فلانى را نزد فلانى شفیعِ خود ساختم و او شفاعتم را پذیرفت». نام درخواست کننده، شفیع است و وجه اطلاق شفیع به درخواست کننده، آن است که درخواست کننده، همراه شخص مىگردد تا او به خواستهاش برسد. خداى متعال نیز شفیع انسان است؛ بلکه در حقیقت، جز او شفیعى وجود ندارد؛ زیرا انسان جز با توفیق خدا و تقدیر و قضاى او، به خواسته خود نمىرسد. وجه دیگر در اطلاق شفیع بر خداى متعال، آن است که «نام» خدا شفیع است؛ زیرا نامها،
وبین خلقه فی إِیصال الفیض إِلیهم(4)
الشَّافع والشَّفیع فی القرآن والحدیث
لقد استُعملت المشتقّات المختلفة لمادّة «شفع» فی القرآن الکریم إِحدى وثلاثین مرّةً، واستُعمل اسم «الشَّفیع» ثلاث مرّات(5)، وقد انحصرت الشَّفاعة بالأَصالة فی اللّه وحده، کما نطق القرآن والأَحادیث، أَمّا شفاعة الآخرین فهی ممکنة بإذن اللّه سبحانه.
33 / 1
لَهُ الشَّفاعَةُ جَمیعا
«أَمِ اِتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اَللّهِ شُفَعاءَ قُلْ أَوَ لَوْ کانُوا لا یَمْلِکُونَ شَیْئاً وَ لا یَعْقِلُونَ- قُلْ لِلّهِ اَلشَّفاعَةُ جَمِیعاً لَهُ مُلْکُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ».(6)
33 / 2
لا شَفیعَ غَیرُهُ
الکتاب
«اَللّهُ اَلَّذِی خَلَقَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فِی سِتَّةِ أَیّامٍ ثُمَّ اِسْتَوى عَلَى اَلْعَرْشِ ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفِیعٍ أَفَلا تَتَذَکَّرُونَ».(7)
«وَ ذَرِ اَلَّذِینَ اِتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ اَلْحَیاةُ اَلدُّنْیا وَ ذَکِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما
واسطههاى رسیدن فیض خدا به خلق اویند.
شافع و شفیع، در قرآن و حدیث
برگرفتههاى گوناگون مادّه ی «شفع» در قرآن کریم، 31 بار به کار رفته و نام «شفیع»، سه بار به کار رفته است. آن سان که از قرآن و حدیث دانسته مىشود، شفاعت، در اصل منحصر به خداست؛ امّا شفاعت دیگران، با اذن خداى سبحان، امکانپذیر است.
33 / 1
شفاعت، یکسره از آنِ اوست
«یا جز خدا، شفاعتگرانى برگرفتهاند؟ بگو: آیا اگر چه [آن شفاعتگران] مالک چیزى نباشند و در نیابند؟ بگو: شفاعت، یکسره از آنِ خداست، فرمانروایى آسمانها و زمین، از آنِ اوست، آن گاه به سوى او باز گردانده مىشوید».
33 / 2
شفاعتگرى جز او نیست
قرآن
«خدا کسى است که آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است، در شش روز آفرید، پس بر عرش استیلا یافت. براى شما، جز او هیچ سرپرست و شفاعتگرى نیست. آیا به یاد نمىآورید؟!».
«کسانى را که دین خود را به بازى و سرگرمى گرفتند، و زندگىِ دنیا ایشان را فریفت، فرو گذار و با آن [قرآن] یاد آورى کن. مبادا شخصى به آنچه به دست آورده، تسلیم [هلاکت]
کَسَبَتْ لَیْسَ لَها مِنْ دُونِ اَللّهِ وَلِیٌّ وَ لا شَفِیعٌ».(8)
«وَ أَنْذِرْ بِهِ اَلَّذِینَ یَخافُونَ أَنْ یُحْشَرُوا إِلى رَبِّهِمْ لَیْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِیٌّ وَ لا شَفِیعٌ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ».(9)
الحدیث
4725. الإمام الصادق علیه السلام: یا مَن لا یَعلَمُ کَیفَ هُوَ وحَیثُ هُوَ وقُدرَتَهُ إِلاّ هُوَ، یا مَن سَدَّ الهَواءَ بِالسَّماءِ، وکَبَسَ الأَرضَ عَلَى الماءِ، وَاختارَ لِنَفسِهِ أَحسَنَ الأَسماءِ، یا مَن سَمّى نَفسَهُ بِالاِسمِ الَّذی بِهِ تُقضى حاجَةُ کُلِّ طالِبٍ یَدعوهُ بِهِ، و أَسأَلُکَ بِذلِکَ الاِسمِ فَلا شَفیعَ أَقوى لی مِنهُ، وبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ أَن تُصَلِّیَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ و أَن تَقضِیَ لی حَوائِجی.(10)
33 / 3
خَیرُ شَفیعٍ
4726. الإمام العسکری علیه السلام: اللّهُمَّ وقَد قَصَدتُ إِلَیکَ بِرَغبَتی، وقَرَعَت بابَ فَضلِکَ یَدُ مَسأَلَتی، وناجاکَ بِخُشوعِ الاِستِکانَةِ(11) قَلبی، ووَجَدَکَ خَیرَ شَفیعٍ لی إِلَیکَ.(12)
گردد که براى او در برابر خدا یاور و شفاعتگرى نیست».
«و با آن (قرآن) کسانى را که بیم دارند به سوى پروردگارشان گرد آورده شوند، هشدار ده. براى ایشان، جز خدا، سرپرست و شفاعتگرى نیست. باشد که ایشان پروا کنند».
حدیث
4725. امام صادق علیه السلام: اى آن که چگونگىِ او و کجایىِ او، و توانایىِ او را [کسى] جز او نمىداند! اى آن که هوا را با آسمان بست و زمین را بر آب فرو برد و بهترین نامها را براى خود برگزید! اى آن که خود را به نامى نامید که با آن، حاجت هر جویندهاى که او را با آن بخواند، بر آورده مىشود! و به همان نام، از تو درخواست مىکنم؛ چرا که مرا شفاعتگرى نیرومندتر از آن نیست، و نیز به حقّ محمّد و خاندان محمّد [درخواست مىکنم] که بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرستى و نیازهایم را برایم برآورده کنى.
33 / 3
بهترین شفاعتگر
4726. امام عسکرى علیه السلام: خداوندا! با میل خود، به سوى تو روى آوردم و دست خواهشم، دروازه ی بخشش تو را کوبید و دلم با افتادگىِ بیچارگى، با تو راز و نیاز کرد و خودِ تو را براى من، بهترین شفاعتگر به سویت یافت.
33 / 4
لا شَفیعَ إِلاّ بِإِذنِهِ
الکتاب
«ما مِنْ شَفِیعٍ إِلاّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِکُمُ اَللّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلا تَذَکَّرُونَ».(13)
«مَنْ ذَا اَلَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ».(14)
«یَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ اَلشَّفاعَةُ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ اَلرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً».(15)
«وَ کَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی اَلسَّماواتِ لا تُغْنِی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً إِلاّ مِنْ بَعْدِ أَنْ یَأْذَنَ اَللّهُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَرْضى».(16)
«وَ لا تَنْفَعُ اَلشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ».(17)
الحدیث
4727. الإمام الصادق علیه السلام- فی قَولِهِ تَعالى: «وَ لا تَنْفَعُ اَلشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ»-: لا یَشفَعُ أَحَدٌ مِن أَنبِیاءِ اللّهِ ورُسُلِهِ یَومَ القِیامَةِ حَتّى یَأَذَنَ اللّهُ لَهُ، إِلاّ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله فَإِنَّ اللّهَ قَد أَذِنَ لَهُ فِی الشَّفاعَةِ مِن قَبلِ یَومِ القِیامَةِ، وَالشَّفاعَةُ لَهُ ولِلأَئِمَّةِ مِن وُلدِهِ، ثُمَّ بَعدَ ذلِکَ لِلأَنبِیاءِ علیهم السلام.(18)
33 / 4
شفاعتگرى نیست، مگر به اذن او
قرآن
«هیچ شفاعتگرى نیست، مگر پس از اذن او. آن است خدا، پروردگارتان، پس او را بپرستید. آیا یادآور نمىشوید؟».
«کیست که نزد او، جز به اذن او، شفاعت کند؟!».
«در آن روز (رستاخیز)، شفاعتْ سودى نبخشد، مگر [شفاعتِ] کسى که [خداى] رحمتگر، به او اذن داده باشد و سخن او را پسندیده باشد».
«و چه بسیار فرشته [هایى] در آسمانها که شفاعتشان از چیزى بىنیاز نمىکند، مگر پس از آن که خدا براى هر که بخواهد، اذن دهد و بپسندد».
«و شفاعت نزد او سودى نبخشد، مگر براى کسى که [خداوندْ خود] به او اذن دهد».
حدیث
4727. امام صادق علیه السلام- درباره ی آیه ی «و شفاعت، نزد او سودى نمىبخشد، مگر براى کسى که [خداوند، خود] به او اذن دهد»-: هیچ یک از پیامبران خدا و فرستادگان او، در روز رستاخیز، شفاعت نمىکند، تا این که خدا به او اذن دهد؛ مگر رسول خدا صلى الله علیه و آله که خداوند، به او پیش از روز رستاخیز، اذن شفاعت داده است و شفاعت، از آنِ اوست و از آنِ امامان از فرزندان او، آن گاه پس از آن براى [دیگر] پیامبران علیهم السلام.
1) معجم مقاییس اللغة: ج 3 ص 201، المصباح المنیر: ص 317، لسان العرب: ج 8 ح 183.
2) النهایة: ج 2 ص 485.
3) لسان العرب: ج 8 ص 184.
4) راجع: المیزان: ج 16 ص 245.
5) الأنعام: 51، 70، السجدة: 4.
6) الزمر: 43 و 44.
7) السجدة: 4.
8) الأنعام: 70.
9) الأنعام: 51.
10) مصباح المتهجّد: ص 303 ح 414 عن إبراهیم بن عمر الصنعانی، جمال الاُسبوع: ص 175 عن المفضّل بن عمر، الإقبال: ج 3 ص 167 من دون إسناد إلى المعصوم وکلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج 91 ص 184 ح 9.
11) اسْتَکَانَ: خَضَعَ (النهایة: ج 2 ص 385).
12) مهج الدعوات: ص 86، مصباح المتهجّد: ص 157 ح 250 من دون إسنادٍ إلیه علیه السلام، بحار الأنوار: ج 85 ص 229 ح 1.**صفحه=233
13) یونس: 3.
14) البقرة: 255.
15) طه: 109.
16) النجم: 26.
17) سبأ: 23.
18) تفسیر القمّی: ج 2 ص 201 عن ابن سنان، تأویل الآیات الظاهرة: ج 2 ص 476 ح 8، بحار الأنوار: ج 8 ص 38 ح 16.