جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

البارئ (بارئ)

زمان مطالعه: 6 دقیقه

البارِئ لغةً

البارئ فی اللغة اسم فاعل من مادّة «برأَ»، و هو أَصلان: أَحدهما «الخلق»، و الآخر «التباعد من الشیء و مزایلته». و من الأَصل الأَوّل یقال: برأَ اللّه الخلق، یبرؤهم، بَرْءا: خلقهم، و هو البارئ: الخالق(1)..

البارئ فی القرآن و الحدیث

لقد ورد اسم «البارئ» أربع مرّات فی القرآن الکریم، الأُولى بلفظ «البارئ»(2) و مرّتین بلفظ «بارئکم»(3)، و الرابعة بلفظ «نبرأَها»(4) کفعل نُسب إِلى اللّه تعالى.

و بیّنت الأَحادیث خصائص هذه الصفة. فبعضها ذکر أَنّ اللّه سبحانه بارئ جمیع

واژه‌شناسى «بارئ»

صفت «بارئ (آفریننده)»، اسم فاعل از مادّه ی «برأ» است که دو معنا دارد: یکى آفریدن، و دیگرى دور شدن و جدا شدن از یک چیز. در معناى نخست گفته مى‌شود: «برأ اللّه الخلق، یبرؤهم، بَرْءا؛ خداوند آنان را آفرید» و «هو البارئ؛ او آفریننده است».

بارئ، در قرآن و حدیث

در قرآن کریم، صفت «بارئ» چهار بار به کار رفته است: یک‌بار با واژه ی «البارئ (آفریننده)»، دوبار با واژه ی «بارئکم (آفریننده ی شما)» و یک بار با تعبیر «نبرأها (آن را بیافرینیم)» که در صورت فعلى به خداوند متعال نسبت داده شده است.

الأَشیاء و الخلائق: «یا بارئ کلّ شیء»(5)، «بارئ الخلائق أجمیعن»(6). وبعضها ذکر بارئیّته – جلّ شأنه – بلا مثال احتذى به: «سُبحانَ البارِىَ لِکُلِّ شَیءٍ عَلى غَیرِ مِثالٍ خَلا مِن غَیرِهِ»(7).

من هنا، لم یُوجِد اللّهُ الأَشیاء فی العالم على أَساس مُثُل أَزلیّة غیر مخلوقة، و فعله غیر محکوم بالمثُل و الصور الأَزلیّة الثابتة، کما زعم افلاطون(8)، و قد أَورد ابن الأَثیر هذه الصفه فى تعریف البارئ، فقال: «البارئ: هو الذی خلق الخلق‌لا عن مثال»(9).(10).

4 / 1

بارِئُ کُلِّ شَیءٍ و صانِعُهُ

الکتاب

«هُوَ اَللّهُ اَلْخالِقُ اَلْبارِئُ اَلْمُصَوِّرُ لَهُ اَلْأَسْماءُ اَلْحُسْنى».(11).

احادیث، ویژگى‌هاى این صفت را تبیین کرده‌اند. برخى احادیث، خداوند را بارئ (آفریننده ی) همه ی اشیا و آفریده‌ها ذکر کرده‌اند: «اى آفریننده ی هر چیز!»، «آفریننده ی تمام آفریده‌ها». برخى احادیث نیز آفرینندگى خدا عزوجل را بدون الگوى پیروى شده، دانسته‌اند: «منزّه است آفریننده ی همه چیز، بى‌هیچ نمونه‌اى که از دیگرى بر جاى مانده باشد».

از این رو، خداوند، اشیاى جهان را بر پایه ی الگوهاى ازلىِ خلق‌ ناشده نیافریده است و آن گونه که افلاطون مى‌پندارد، فعل خدا تابع مثال‌ها و صوَر ازلىِ ثابت نیست. ابن اثیر، این ویژگى را در تعریف «بارئ» آورده و گفته است: بارئ، کسى است که آفریده‌ها را بدون الگو آفریده است.(12).

4 / 1

آفریننده و سازنده ی همه چیز

قرآن

«اوست خداوندِ آفریدگارِ آفریننده ی صورتگر. نیکوترین نام‌ها، از آنِ اوست».

الحدیث

4177. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: یا رَبَّ کُلِّ شَیءٍ و صانِعَهُ، یا بارِئَ(13) کُلِّ شَیءٍ و خالِقَهُ.(14).

4178. الإمام علیّ علیه السلام: سُبحانَ البارِىَ لِکُلِّ شَیءٍ عَلى غَیرِ مِثالٍ خَلا مِن غَیرِهِ.(15).

4 / 2

بارِئُ الخَلائِقِ أجمَعینَ

4179. الإمام زین العابدین علیه السلام: الحَمدُ للّهِ‌ِ رَبِّ العالَمینَ، مالِکِ یَومِ الدِّینِ، بارِىَ الخَلائِقِ أَجمَعینَ…(16).

4180. الإمام الصَّادق علیه السلام: الحَمدُ للّهِ‌ِ بارِىَ خَلقِ المَخلوقینَ بِعِلمِهِ، و مُصَوِّرِ أَجسادِ العِبادِ بِقُدرَتِهِ.(17).

4181. الإمام الکاظم علیه السلام: یا کَهفی حینَ تُعیینِی المَذاهِبُ، و تَضیقُ عَلَیَّ الأَرضُ بِما رَحُبَت، و یا بارِئَ خَلقی رَحمَةً بی و قَد کانَ عَن خَلقی غَنِیّا.(18).

4 / 3

بارِئُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ

4182. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: یا بارِئَ السَّماواتِ وَ الأَرضِ یا أللّهُ.(19).

حدیث

4177. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اى خداوندگار هر چیز و سازنده ی آن! اى آفریننده ی همه چیز و آفریدگار آن!

4178. امام على علیه السلام: منزّه است آفریننده ی همه چیز، بى‌هیچ نمونه‌اى که از دیگرى بر جاى مانده باشد.

4 / 2

آفریننده ی تمام آفریده‌ها

4179. امام زین العابدین علیه السلام: ستایش، از آنِ خداوندگار جهانیان است؛ مالک روز جزا و آفریننده ی همه ی آفریده‌ها.

4180. امام صادق علیه السلام: ستایش، از آنِ خداست که آفریننده ی آفرینش آفریده‌ها با دانش خود و صورتگر تن‌هاى بندگان با قدرت خویش است.

4181. امام کاظم علیه السلام: اى پناهگاه من در آن زمان که روش‌ها مرا درمانده مى‌کنند و زمین با همه ی فراخى‌اش بر من تنگ مى‌شود! و اى آفریننده ی آفرینش من از سر رحمت بر من، با آن که از آفرینش من، بى‌نیاز بودى!

4 / 3

آفریننده ی آسمان‌ها و زمین

4182. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اى آفریننده ی آسمان‌ها و زمین، اى خدا!

4 / 4

صِفَةُ البارِىَ

4183. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: یا بارِئُ لا بَدءَ لَهُ، یا دائِمُ لا نَفادَ لَهُ.(20).

4184. عنه صلى الله علیه و آله: أَسأَلُکَ بِاسمِکَ یا لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ البارِئُ بِغَیرِ غایَةٍ یا أللّهُ، و أَسأَلُکَ بِاسمِکَ یا لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ الدَّائِمُ بِغَیرِ فَناءٍ یا أللّهُ.(21).

4185. الإمام علیّ علیه السلام: لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ البارِئُ المُنشِئُ بِلا مِثالٍ خَلا مِن غَیرِهِ.(22).

4186. عنه علیه السلام: یا بارِئُ لا نِدَّ لَکَ، یا دائِمُ لا نَفادَ لَکَ.(23).

4187. الإمام الرضا علیه السلام – فی تَنزیهِ الباری جَلَّ و عَلا -: لَیسَ مُنذُ خَلَقَ استَحَقَّ مَعنَى الخالِقِ، و لا بِإِحداثِهِ البَرایَا استَفادَ مَعنَى البارِئِیَّةِ، کَیفَ و لا تُغَیِّبُهُ مُذ، و لا تُدنیهِ قَد، و لا تَحجُبُهُ لَعَلَّ، و لا تُوَقِّتُهُ مَتى، و لا تَشمُلُهُ حین، و لا تُقارِنُهُ مَعَ، إِنَّما تَحُدُّ الأَدَواتُ أَنفُسَها، و تُشیرُ الآلَةُ إِلى نَظائِرِها.(24).

4 / 4

ویژگى آفریننده

4183. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اى آفریننده ی بى‌آغاز! اى جاودانِ بى‌پایان!

4184. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: از تو درخواست مى‌کنم به نامت، اى آن که خدایى جز تو نیست! اى بى‌نهایت آفریننده! اى خدا!

از تو درخواست مى‌کنم، اى آن که خدایى جز تو نیست! اى پاینده ی فناناپذیر! اى خدا!

4185. امام على علیه السلام: خدایى جز خداوند یکتا نیست، که آفریننده ی نو پدیدآور است، بدون نمونه‌اى که از دیگرى بر جاى مانده باشد.

4186. امام على علیه السلام: اى آفریننده‌اى که بى‌همتایى! اى جاودانى که پایان ندارى!

4187. امام رضا علیه السلام – در تنزیه آفریننده ی شکوهمندِ بلندپایه -: نه از آن زمان که آفرید، استحقاق معناى آفریدگار یافت و نه با پدید آوردن آفریده‌ها، معناى آفرینندگى را به دست آورد. چگونه [چنین باشد،] حال آن که «مُذ (از زمانى که)» او را غایب، و «قَدْ (نزدیک است که)» او را نزدیک نمى‌سازد و «لعلّ (شاید)» او را در سرا پرده نمى‌نهد و «مَتى (کِى)» براى او وقت تعیین نمى‌کند و «حینَ (هنگامِ)»، او را در بر نمى‌گیرد و «مَعَ (با)» او را همدم نمى‌شود. ابزارها تنها خود را تعریف مى‌کنند و ابزار بر همانندهاى خود اشاره دارد.


1) معجم مقاییس اللغة: ج 1 ص 236، المصباح المنیر: ص 47، المحیط فی اللغة: ج 10 ص 274.

2) راجع: الحشر: 24.

3) راجع: البقرة: 54.

4) راجع: الحدید: 22.

5) راجع: ص 300 ح 4177.

6) راجع: ص 300 ح 4179.

7) راجع: ص 300 ح 4178.

8) یقول أفلاطون فی حواره مع تیماؤس بشأن کیفیة خلق الکون: «لأنّ اللّه أراد أن یکون کلّ شیء – قدر الإمکان – حسنا لا سیئا؛ و لأنّه رأى کلّ محسوس مرئی [المادة الأولیّة الأزلیة] لیس له ثبات و استقرار، بل إنّه یعانی من اضطراب و عدم انتظام، لذلک بدّل هذا الاضطراب إلى انتظام… [لکن] ما الّذات الحیّة التی اتخذها الاُستاذ الصانعِ، عند خلقه العالم، مثالاً کی یکون ما یخلقه یشبه تلک الذات؟ إنّ العالَم لا یمکن تشبیهه بأحد الأشیاء الّتی هی من نوع «الجزء» [الجزئیات]؛ لأنّ ما یشبه الناقص لا یمکن أن یکون جمیلاً، و لکن یمکن أن نجد شِبْها تامّا بین الکون و بین ذلک الشیء الذی تُشکّل کلّ الذّوات الحیّة، واحدة واحدة، و بحسب النّوع جزءا منه [الکلیات، الصور، أو المثل]. مترجم من الفارسیة، مجموعه آثار افلاطون (بالفارسیة)، ج 6، ص 1839-1840، محاورة تیماؤس.

9) النهایة: ج 1 ص 111.

10) بناء علیه یکون‌لفظ «البارئ» أخصّ‌ من‌ لفظ «الخالق»؛ لأنّ الخالق یطلق على الخلق «من ‌شیء» و «لا من شیء»، مع أنّ البارئ یختصّ بالخلق لا من شیء، کما أنّ «الخالق» یدلّ على الخلق طبق نموذج معین ‌أو لا، مع أنّ‌ البارئ لا یطلق إلاّ على القسم الثانی، و إن کانت صفة الخالق فی الروایات مستعملة فی الخلق لا على طبق نموذج.

11) الحشر: 24 و راجع: البقرة: 54.

12) بنا بر این، «بارئ» اخص از خالق است؛ چرا که «خالق» در آفرینش بر آفریدن چیزی از چیزی و یا آفریدن از هیچ اطلاق مى‌شود، در حالى که «بارئ» فقط بر نوع دوم دلالت مى‌کند. همچنین خالق بر آفرینشگری بدون الگو یا الگوی مشخص، دلالت می کند، در حالی که «باریء» فقط بر آفرینشگری بدون الگو دلالت دارد. البتّه در احادیث، خالق بودن خدا، بدون الگوى از پیش موجود، دانسته شده است.

13) البارئ: هو الذی خلق الخلق لا عن مثال (النهایة: ح 1 ص 111).

14) البلد الأمین: ص 410، المصباح للکفعمی: ص 347 و فیه «بادئ» بدل «بارئ»، بحار الأنوار: ج 94 ص 396.

15) نهج البلاغة: الخطبة 155، بحار الأنوار: ج 64 ص 324 ح 2.

16) مثیر الأحزان: 113، بحار الأنوار: ج 45 ص 148 ح 1.

17) الإقبال: ج 2 ص 123 عن سلمة بن الأکوع، بحار الأنوار: ج 98 ص 243 ح 3.

18) الکافی: ج 3 ص 325 ح 17، تهذیب الأحکام: ج 2 ص 111 ح 416، کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 1 ص 329 ح 967 کلّها عن عبداللّه بن جندب، المزار للمفید: ص 118، الإقبال: ج 1 ص 256 کلاهما من ‌دون ‌إسنادٍ إلى أحد من أهل البیت علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 101 ص 216 ح 33.

19) البلد الأمین: ص 419، بحار الأنوار: ج 93 ص 263 ح 1.

20) بحار الأنوار: ج 86 ص 326 ح 69 نقلاً عن مهج الدعوات عن وهب بن إسماعیل عن الإمام الباقر عن أبیه عن جدّه علیهم السلام.

21) البلد الأمین: ص 415، بحار الأنوار: ج 93 ص 258 ح 1.

22) الدروع الواقیة: ص 254، مصباح المتهجّد: ص 602 ح 693، الإقبال: ج 1 ص 181 کلاهما عن إدریس علیه السلام، العدد القویّة: ص 368 من دون إسنادٍ إلى أحد من أهل البیت علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 97 ص 222 ح 3.

23) بحارالأنوار: ج 97 ص 206 ح 3 نقلاً عن الدروع الواقیة، العدد القویّة: ص 99 من دون إسنادٍ إلى أحد من أهل البیت علیهم السلام.

24) التوحید: ص 38 ح 2، عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 1 ص 152 ح 51 کلاهما عن محمّد بن یحیى بن عمر بن علیّ بن أبی طالب علیه السلام، تحف العقول: ص 65 عن الإمام علیّ علیه السلام‌ نحوه، الاحتجاج: ج 2 ص 363 ح 283، بحار الأنوار: ج 4 ص 229 ح 3.