آیات قرآن به خوبى این حقیقت را نشان مىدهد که بتپرستان و همچنین سایر کفّار، نه تنها در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله، بلکه در اعصار دیگر نیز از مسئله معاد و زنده شدن بعد از مرگ تعجّب مىکردند، و وحشت داشتند، و حتّى آن را دلیلى بر جنون گوینده آن مىشمردند و به یکدیگر مىگفتند:
«هل ندلکم على رجل ینبئکم اذا مزقتم کل ممزق انکم لفى خلق جدیدٍ افترى على اللَّه کذباً ام به جنة»؛ (1)
«آیا مردى را به شما نشان بدهیم که مىگوید هنگامى که بدن شما به کلّى متلاشى و در هر سو پراکنده شد، دوباره آفرینش جدیدى مىیابید؟!، آیا این مرد عمداً به خدا افترا بسته یا دیوانه است؟!».
آرى آن روز بر اثر عدم دانش و کوتاهى افکار، عقیده به عالم
پس از مرگ و زنده شدن مردگان یک نوع جنون یا تهمت بر خدا محسوب مىشد، و اعتقاد به جوشش حیات از ماده بیجان، جنونآمیز تلقّى مىگردید.
ولى جالب اینکه قرآن در برابر این گونه افکار دست به استدلالات مختلفى زده که هم افراد عادى مىتوانند از آن استفاده کنند، و هم اندیشمندان بزرگ، هر کدام به میزان توانایى فکر خود.
گرچه شرح همه دلائل قرآن در این زمینه نیاز به تألیف کتاب مستقلى دارد، ولى گوشههایى از آن را در این جا مىآوریم:
1- گاهى قرآن به آنها مىگوید شما همواره با چشم خود صحنههاى معاد را در زندگى روزانه مىبینید که چگونه موجوداتى مىمیرند و بار دیگر زنده مىشوند باز هم از مسئله معاد در شک و تردید هستید؟!
«و اللَّه الذى ارسل الریاح فتثیر سحاباً فسقناه الى بلد میت فاحیینا به الارض بعد موتها کذلک النشور»؛ (2)
«خداوند کسى است که امواج باد را مأموریت داد که ابرها را به حرکت درآورند، و به سوى سرزمینهاى مرده برانند، و به وسیله آن زمین مرده را زنده کنند، رستاخیز نیز چنین است».
در فصل زمستان نگاهى به چهره طبیعت مىکنیم همه جا بوى مرگ مىدهد درختان کاملًا از برگ و گل و میوه برهنه شده، و چوب خشک بىهیچ حرکتى بر جاى باقى مانده، نه گلى مىخندد، نه شکوفهاى مىشکفد و نه جنبش حیات در کوهها و صحراها به چشم مىخورد.
فصل بهار فرا مىرسد، هوا ملایم مىشود، قطرات باران حیاتبخش نازل مىگردد، یک مرتبه جنبشى در سراسر طبیعت آشکار مىشود: گیاهان مىرویند، درختان برگ مىآورند، شکوفهها و گلها ظاهر مىشوند، پرندگان بر شاخههاى درختان جاى مىگیرند، و شور «محشر» بپا مىشود!
اگر زندگى بعد از مرگ مفهوم نداشت ما این صحنه را هر سال در برابر چشم خود نمىدیدیم، اگر زندگى بعد از مرگ امرى محال، و سخنى جنونآمیز باشد، به صورت یک امر حسّى در برابر چشمانمان تکرار نمىشود.
چه فرق مىکند حیات زمین بعد از مرگ یا حیات انسان بعد از مردن؟
2- گاهى نیز قرآن دست آنها را گرفته، به سوى آغاز آفرینش مىبرد، آفرینش نخستین را یادآور مىشود، و به آن مرد عرب بیابانى که قطعه استخوان پوسیدهاى را به دست گرفته، خدمت پیامبر اسلام آورده و فریاد مىزند: «اى محمّد! چه کسى قادر است این استخوان پوسیده را زنده کند؟ به من بگو چه کسى مىتواند؟!» و گمان مىکند دلیل دندانشکنى بر ضد مسئله معاد به چنگ آورده؛ قرآن به پیامبر دستور مىدهد: «قل یحییها الذى انشأها اوّل مره»؛ (3)
«بگو همان کسى که او را در آغاز از ماده بیجان، از همین آب و خاک آفرید، بار دیگر او را زنده مىکند».
چه تفاوتى میان آغاز خلقت و آفرینش مجدد است؟!
و لذا در آیات دیگر در یک جمله بسیار کوتاه و پرمعنى مىگوید:
«کما بدانا اول خلق نعیده»؛ (4)
«همان گونه که در آغاز آفریدیم باز مىگردانیم».
3- گاه قدرت عظیم خدا را در پهنه آفرینش زمین و آسمان، یادآور شده مىگوید:
«آیا خدایى که آسمانها و زمین را آفرید قادر نیست همانند آن را بیافریند؟ آرى او بر این کار قادر است و او خلقکننده آگاه است، هر زمان چیزى را اراده کند به آن فرمان مىدهد: موجود باش، آن هم موجود مىشود (5)».
کسانى که در این مسائل تردید مىکردند افرادى بودند که فضاى فکرشان از محیط کوچک خانه محقّرشان فراتر نمىرفت، وگرنه مىدانستند بازگشت مجدد سادهتر از آغاز خلقت است، و تجدید حیات مردگان در برابر قدرت خداوندى که آسمانها و زمین را آفریده مسئله پیچیدهاى نیست.
4- گاه رستاخیز «انرژىها» را در نظر آنها منعکس کرده، مىگوید: «الذى جعل لکم من الشجر الاخضر ناراً فاذا انتم منه توقدون»؛ (6)
«ببینید خداوندى که از درخت سبز و شجر اخضر، آتش مىآفریند قادر است که انسانها را بعد از مرگ زنده کند».
هنگامى که در این تعبیر عجیب قرآن دقیق مىشویم، و از علوم روز کمک مىگیریم علم به ما مىگوید: موقعى که چوب درختى
را مىسوزانیم و آتشى از آن به دست مىآید، این حرارت و گرما همان انرژى و حرارت و نور آفتاب است که در طول سالیان دراز در آن ذخیره شده، ما خیال مىکردیم آن نور و حرارت مرده و نابود شده، امّا امروز مىبینیم از نو جان مىگیرد و لباس تازهاى از حیات در تن مىپوشد.
آیا براى خداوندى که این قدرت را دارد که دهها سال نور و حرارت آفتاب را در بدنه درختى ذخیره کند و در یک لحظه همه آنها را بیرون فرستد، تجدید حیات مردگان امر مشکلى است؟ (7)
به هر حال مىبینیم که قرآن با چه منطق مستدل و روشن به آنها که در مسئله معاد شک و تردید داشتند و حتّى ادعاى آن را دلیل بر جنون مىپنداشتند پاسخ دندانشکن مىدهد، و امکان معاد را به روشنى اثبات مىکند که فقط گوشهاى از آن را در بالا آوردهایم.
فکر کنید و پاسخ دهید
1- چرا مشرکان از مسئله معاد تعجّب مىکردند؟
2- چگونه صحنه معاد را در جهان گیاهان همه سال با چشم مىبینیم؟
3- قرآن در پارهاى از آیاتش زندگى دوران جنین را نشانه معاد مىگیرد، چرا؟
4- رستاخیز انرژىها چیست؟
5- چرا قرآن روى «الشجر الاخضر» (درخت سبز) تکیه کرده است؟
1) سوره سباء، آیه 7.
2) سوره فاطر، آیه 9.
3) سوره یس، آیه 79.
4) سوره انبیاء، آیه 103.
5) سوره یس، آیات 81 و 82.
6) سوره یس، آیه 80.
7) توجّه داشته باشید که از نظر علمى تنها درختان سبز هستند که مىتوانند در برابر نور آفتاب گازکربنیک را گرفته و تجزیه کنند کربن را در خود نگاه دارند و اکسیژن را آزاد کنند، و انرژى آفتاب را نیز همراه آن در خود ذخیره نمایند.