پایان شب سیه
هنگامى که به وضع کنونى نظر افکنیم و سیر صعودى جنایتها، کشتارها، جنگها و خونریزىها و کشمکشها و اختلافات بینالمللى و گسترش روزافزون مفاسد اخلاقى را بنگریم، از خود سؤال مىکنیم که آیا وضع به همین صورت پیش مىرود؟ و دامنه آن جنایتها و این مفاسد آنچنان گسترش پیدا مىکند که جامعه بشریت را در یک جنگ دائمى درگیر ساخته و نابود مىکند؟ و یا انحرافات عقیدتى و مفاسد اخلاقى همچون باتلاق متعفّنى او را در خود فرو مىبرد؟
و یا روزنه امیدى براى نجات و اصلاح وجود دارد؟
در برابر این سؤال مهم دو جواب دیده مىشود:
پاسخ اول که از سوى بدبینىها و مادّىگرایان مطرح مىشود، این است که آینده جهان تاریک است و در هر زمان هر احتمال خطرناکى وجود دارد.
امّا آنها که به مبانى ادیان آسمانى معتقدند، مخصوصاً مسلمانان، به خصوص شیعیان جهان، پاسخ دیگرى به این سؤال مىدهند و مىگویند:
این شام سیاه قیرگون را صبح امیدى در عقب است.
این ابرهاى تاریک، و طوفان مرگبار، و سیل ویرانگر، سرانجام برطرف مىشود، و آسمان روشن و آفتاب درخشان و محیط آرام به دنبال آن است.
این گردابهاى مخوف همیشه در برابر ما نخواهد بود، و در افقى نه چندان دور نشانههاى ساحل نجات به چشم مىخورد.
جهان در انتظار مصلحى بزرگ است که با یک انقلاب صحنه عالم را به نفع حق و عدالت دگرگون مىکند.
البته هر یک از پیروان ادیان، این مصلح بزرگ را به نامى مىنامند که به گفته شاعر عرب:
عباراتنا شتى و حسنک واحد
و کل الى ذاک الجمال یشیر
«عبارات ما مختلف است امّا زیبایى تو یک چیز بیش نیست و همه گفتههاى ما به همان جمال زیبا اشاره مىکند!»
فطرت و ظهور مصلح بزرگ
الهامات باطنى که گاه امواجش از داورىهاى خرد نیرومندتر است نه تنها در مسئله خداشناسى، بلکه در تمام اعتقادات مذهبى مىتواند رهنمون ما باشد، و در این مسئله نیز رهنمون ماست.
و نشانههاى آن:
اولًا: عشق عمومى به عدالت جهانى است، زیرا همه مردم دنیا با تمام اختلافهایى که دارند، بدون استثنا، به صلح و عدالت عشق مىورزند، ما همه فریاد مىزنیم و در این راه تلاش مىکنیم و صلح و عدالت جهانى را با تمام وجود خود مىطلبیم.
دلیلى بهتر از این براى فطرى بودن ظهور آن مصلح بزرگ پیدا نمىشود، چرا که همه جا عمومى بودن خواستهها دلیلى بر فطرى بودن آنهاست. (دقّت کنید)
هر عشق اصیل و فطرى حاکى از وجود معشوقى در خارج و جاذبه و کشش آن است.
چگونه ممکن است خداوند این عطش را در درون جان انسان آفریده باشد و چشمهاى که او را از این نظر سیراب کند در خارج موجود نباشد؟
این جاست که مىگوییم فطرت و نهاد عدالتطلب آدمى به وضوح صدا مىزند که سرانجام صلح و عدالت همه جهان را فرا خواهد گرفت، و بساط ظلم و ستم و خودکامگى برچیده خواهد شد، و بشریّت به صورت یک کشور و در زیر یک پرچم با تفاهم و پاکى
زندگى خواهد کرد.
ثانیاً: انتظار عمومى همه ادیان و مذاهب براى یک مصلح بزرگ جهانى است، تقریباً در همه ادیان فصلى جالب در این زمینه به چشم مىخورد، و مسئله ایمان به ظهور یک نجاتبخش بزرگ، براى مرهم نهادن بر زخمهاى جانکاه بشریّت، تنها در میان مسلمانان نیست، بلکه اسناد و مدارک موجود نشان مىدهد این یک اعتقاد عمومى و قدیمى است که در میان همه اقوام و مذاهب شرق و غرب بوده است، اگر چه اسلام به حکم اینکه مذهبى است کاملتر تأکید بیشترى روى این مسئله مىکند.
در کتاب «زند» که از کتب معروف زرتشتیان است بعد از ذکر مبارزه همیشگى ایزدان و اهریمنان مىگوید: «آن گاه پیروزى بزرگ از طرف ایزدان مىشود، و اهریمنان را منقرض مىسازد …
«عالم کیهان به سعادت اصلى خود رسیده، بنىآدم بر تخت نیک بختى خواهند نشست!»
در کتاب «جاماسبنامه» از «زردشت» چنین نقل مىکند: «مردى بیرون آید از زمین تازیان … مردى بزرگ سر، و بزرگ تن، و بزرگ ساق، و بر آیین جد خویش و با سپاه بسیار … و زمین را پرداد کند».
در کتاب «وشن جوک» از کتب هندوها چنین آمده: «سرانجام دنیا به کسى برگردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد».
در کتاب «باسک» از کتب هندوها چنین مىخوانیم: «دور دنیا تمام شود به پادشاهِ عادلى در آخر زمان، او پیشواى فرشتگان و پریان و آدمیان باشد، راستى حق با او باشد، و آنچه در دریاها و زمینها و کوهها پنهان است همه را به دست آورد. از آسمان و زمین آنچه باشد خبر مىدهد و بزرگتر از او کسى به دنیا نیاید!»
در کتابِ «مزامیر» داود که از کتب «عهد قدیم» (تورات و ملحقات آن) است مىخوانیم: «شریران منقطع خواهند شد، امّا متوکلان به خداوند وارث زمین خواهند شد». در همان کتاب و همان فصل آمده است: «صدیقان وارث زمین شده و همیشه در آن ساکن خواهند شد».
نظیر همین سخن در کتاب «اشعیاى نبى» از کتب تورات نیز آمده است در انجیل «متى» فصلِ 24 چنین مىخوانیم: «چون برق از مشرق بیرون مىآید و تا به مغرب ظاهر مىگردد، فرزند انسان نیز چنین خواهد بود …».
و در انجیل «لوقا» فصل دوازدهم مىخوانیم: «کمرهاى خود را بسته، و چراغهاى خود را افروخته نگهدارید، و مانند کسانى باشید که انتظار آقاىِ خود را مىکشند، تا هر وقت بیاید و در را بکوبد بىدرنگ براى او باز کنند!»
در کتاب «علائم الظهور» چنین آمده است: «در کتب قدیم چینیان، و در عقائدِ هندیان، و در بین اهالىِ اسکاندیناوى، و حتى در میانِ مصریان قدیم، و بومیانِ مکزیک و نظایر آنها، عقیده به ظهور یک مصلح جهانى را مىتوان یافت».
دلائل عقلى
الف- نظام آفرینش به ما این درس را مىدهد که جهان بشریّت باید سرانجام به قانون عدالت تن در دهد و تسلیم نظم عادلانه و مصلح پایدار گردد.
توضیح اینکه: جهان هستى تا آنجا که ما مىدانیم مجموعهاى از نظامهاست، وجود قوانین منظم در سرتاسر این جهان، دلیل بر یکپارچگى و به هم پیوستگى این نظام است.
مسئله نظم و قانون و برنامه و حساب یکى از جدّىترین و اساسىترین مسائل این جهان محسوب مىشود.
از منظومههاى بزرگ گرفته، تا یک ذرّه اتم که چند میلیون آن را مىتوان بر نوک سوزنى جاى داد، همه تابع نظام دقیقى هستند.
دستگاههاى مختلف تن ما، از ساختمان عجیب یک سلول کوچک گرفته، تا طرز کار مغز و سلسله اعصاب و قلب و ششها، همه داراى آنچنان نظمى هستند که به گفته بعضى از دانشمندان هر کدام از آنها همانند یک ساعت بسیار دقیق در بدن انسان کار مىکند، و ساختمان منظم دقیقترین کامپیوترها در برابر آنها ناچیز و کمارزش است.
آیا در جهانى این چنین، انسان که «جزء» این «کل» است مىتواند به صورت یک وصله ناهمرنگ و نامنظم با جنگ و خونریزى و ظلم زندگى کند؟!
آیا بىعدالتىها و فسادهاى اخلاقى و اجتماعى که نوعى
بىنظمى است مىتواند براى همیشه بر جامعه بشریّت حاکم باشد؟!
نتیجه اینکه: مشاهده نظام هستى ما را به این حقیقت متوجّه مىسازد که سرانجام جامعه انسانیّت نیز در برابر نظم و عدالت سر فرو خواهد آورد، و به مسیر اصلى آفرینش باز خواهد گشت!
ب- سیر تکاملى جامعهها، دلیل دیگرى بر آینده روشن جهان بشریّت است، چرا که ما هرگز نمىتوانیم این حقیقت را انکار کنیم که جامعه بشریّت از روزى که خود را شناخته است، هیچگاه در یک مرحله توقف نکرده، و دائماً رو به جلو حرکت کرده است.
در جنبههاى مادّى، از نظر مسکن، لباس، نوع غذا، وسائل نقلیه، و وسائل تولیدى، یک روز در ابتدائىترین شرایط زندگى مىکرد، امروز به مرحلهاى رسیده که عقلها را حیران، و چشمها را خیره مىکند و مسلماً باز این سیر صعودى ادامه مىیابد.
از نظر علوم و دانشها و فرهنگ نیز دائماً در سیر صعودى بوده، و هر روز کشف تازه و تحقیق جدید و مطلب نوى در این زمینه به دست آورده است.
این «قانون تکامل» سرانجام شامل جنبههاى معنوى و اخلاقى و اجتماعى نیز مىشود، و انسانیّت را به سوى یک قانون عادلانه، و صلح و عدالت پایدار، و فضائل اخلاقى و معنوى، پیش مىبرد، و اگر مىبینیم امروز مفاسد اخلاقى رو به افزایش است این خود نیز زمینه را براى یک انقلاب تکاملى تدریجاً آماده خواهد کرد.
هرگز نمىگوییم باید فساد را تشویق کرد، ولى مىگوییم فساد
وقتى از حدّ گذشت، عکس العمل آن، یک انقلاب اخلاقى خواهد بود. هنگامى که انسانها گرفتار بنبستها و عواقب نامطلوب گناهان خویش شدند و سرهاى آنها به سنگ خورد، و جانهاى آنها به لب رسید، حداقل آماده پذیرش چنین اصولى که از ناحیه یک رهبر الهى ارائه مىشود، خواهد شد.
قرآن و ظهور مهدى
در بزرگ کتاب آسمانى، آیات متعدّدى است که بشارت این ظهور بزرگ را مىدهد، و ما از میان این آیات تنها به یک آیه قناعت مىکنیم:
در سوره نور، آیه 55 مىخوانیم: «وعد اللَّه الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فى الارض کما استخلف الذین من قبلهم»؛ خداوند به کسانى از شما که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام مىدهند وعده خلافت روى زمین داده، همان گونه که افرادى را که قبل از شما بودند و ایمان و عمل صالح داشتند حکومت و خلافت داشتند».
این آیه به خوبى نشان مىدهد که سرانجام، حکومت روى زمین از دست حکام جبار و زمامداران ستمگر بیرون خواهد آمد، و مؤمنان صالح بر سراسر زمین حکومت خواهند نمود.
در دنباله همین آیه علاوه بر وعده فوق، سه وعده دیگر، نیز داده شده است؛ تمکین دین و نفوذ معنوى حکومت «اللَّه» در دلها
«و لیمکنن لهم دینهم الذى ارتضى لهم»
مبدّل شدن هر گونه ناامنى به امنیت «و لیبدلنهم من بعد خوفهم امناً»
و ریشهکن شدن شرک از سراسر زمین «یعبدوننى لا یشرکون بى شیئا»
امام على بن الحسین علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود: «هم و اللَّه شیعتنا یفعل اللَّه ذلک بهم على یدى رجل منا و هو مهدىّ هذه الامة؛ این گروه به خدا سوگند همان پیروان مکتب ما هستند، خداوند به وسیله مردى از خاندان ما این موضوع را تحقّق مىبخشد و او مهدى این امّت است». (1)
مهدى در منابع حدیث
احادیث در زمینه اینکه حکومت جهانى توأم با صلح و عدالت به وسیله فردى از خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله به نام «مهدى» تحقّق مىیابد در منابع حدیث «شیعه» و «اهل سنّت» به قدرى زیاد است که از حدّ «تواتر» نیز مىگذرد.
و احادیث در زمینه اینکه او دوازدهمین امام و جانشین پیامبر و نهمین فرزند امام حسین علیه السلام و فرزند بلافصل امام حسن عسکرى است در منابع شیعه نیز متواتر است.
در قسمت اوّل یعنى متواتر بودن احادیث ظهور مهدى از نظر منابع اهل سنّت همین قدر کافى است که دانشمندان اهل سنّت صریحاً در کتابهایشان از آن یاد کردهاند، تا آنجا که در رسالهاى که از طرف «رابطة العالم اسلامى»، از بزرگترین مراکز دینى اهل حجاز، اخیراً انتشار یافته چنین مىخوانیم: «او آخرین خلفاى راشدین دوازدهگانه است که پیامبر صلى الله علیه و آله در احادیث صحاح از آن خبر داد، و احادیث مهدى از بسیارى از صحابه از پیامبر گرامى اسلام نقل شده است».
سپس بعد از ذکر نام «بیست نفر از صحابه» که احادیثِ مهدى علیه السلام را از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل کردهاند، چنین ادامه مىدهد: «غیر از آنها نیز گروه بسیار دیگرى احادیث را نقل کردهاند … بعضى از دانشمندان اهل سنّت کتب خاصّى پیرامون اخبار مهدى نوشتهاند از جمله ابونعیم اصفهانى، ابنحجر هیثمى و شوکانى و ادریس مغربى و ابوالعبّاس ابن عبدالمؤمن هستند». سپس مىافزاید: «گروهى از بزرگان گذشته و امروز از علماى اهل سنّت تصریح به متواتر بودن اخبار مهدى کردهاند».
سپس بعد از ذکر نام گروهى از آنان گفتار خود را با این عبارت پایان مىدهد: «جمعى از حفاظ و محدثین صریحاً گفتهاند که احادیث مهدى هم از نوع حدیث صحیح است و هم از نوع حدیث حسن و مجموع آن قطعاً متواتر است، و اعتقاد به قیام مهدى واجب مىباشد و این از عقاید مسلّم اهل سنّت و جماعت است و هیچ کس جز افراد جاهل و بدعتگذار آن را انکار نمىکند!»
امّا در مورد احادیث شیعه
همین اندازه کافى است که بدانیم صدها حدیث در این زمینه از راویان مختلف از پیامبر صلى الله علیه و آله و ائمه هدى علیهم السلام نقل شده، به طورى که از حدّ تواتر گذشته، و نزد شیعه از ضروریات مذهب گردیده است، که احدى نمىتواند در میان اهل مذهب وارد شود و از اعتقاد آنها بر ظهور مهدى و بسیارى از ویژگىهاى او، و علائم ظهور و چگونگى حکومت و برنامههاى مختلف او، با خبر نگردد.
علماى بزرگ شیعه از قرون نخستین تا به امروز کتابهاى متعدّدى در این زمینه نگاشته و احادیث را در آن جمعآورى کردهاند.
ما به عنوان نمونه، دو سه حدیث را در این جا یادآور مىشویم و علاقمندان به مطالعه بیشتر در این زمینه را به کتابهاى «مهدى انقلابى بزرگ»، «نوید امن و امان» و ترجمه کتاب «المهدى» تألیف عالم بزرگوار سیّد صدرالدین صدر ارجاع مىدهیم.
پیغمبر گرامى اسلام فرمود: «لو لم یبق من الدهر الا یوم لطول اللَّه ذلک الیوم حتّى یبعث رجلًا من اهل بیتى یملأها قسطاً و عدلًا کما ملئت ظلماً و جوراً؛ اگر از احوالات عمر جهان جز یک روز باقى نماند، خداوند آن را طولانى مىکند تامردى از خاندان مرا مبعوث کند که زمین را پر از عدل و داد کند آنچنان که از ظلم و جور پر شده باشد». (2)
در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام مىخوانیم: «اذا قام
القائم حکم بالعدل و ارتفع الجور فى ایامه و امنت به السبل و اخرجت الارض برکاتها، و رد کل حق الى اهله، … و حکم بین الناس بحکم داود و حکم محمّد صلى الله علیه و آله فحینئذ تظهر الارض کنوزها، و تبدى برکاتها، و لایجد الرجل منکم یومئذ موضعاً لصدقته و لبره، لشمول الغنى جمیع المؤمنین …؛
هنگامى که قائم قیام کند، حکومت را بر اساس عدالت قرار مىدهد، ظلم و جور در دوران او برچیده مىشود، جادّهها در پرتو وجودش امن و امان مىگردد، زمین برکاتش را خارج مىسازد، و هر حقّى به صاحبش مىرسد، در میان مردم همانند داود و محمد صلى الله علیه و آله داورى کند، در این هنگام زمین گنجهاى خود را آشکار مىسازد، و برکات خود را ظاهر مىکند، و کسى مستحقّى را براى انفاق و صدقه و کمک مالى نمىیابد، زیرا همه مؤمنان بىنیاز و غنى خواهند شد …» (3)
مىدانیم در عصر غیبت مهدى (ارواحنا فداه) تداوم خط امامت و ولایت به وسیله نواب عام آن حضرت یعنى علما و فقها صورت مىگیرد.
فکر کنید و پاسخ دهید
1- بینش خداپرستان و مادىگرایان درباره آینده جهان چه تفاوتى دارد؟
2- آیا از طریق فطرت مىتوان به ظهور مهدى علیه السلام پى برد؟
3- آیا دلیل عقلى بر این ظهور داریم؟ کدام دلیل؟
4- قرآن در این زمینه چه مىگوید؟
5- بررسى سنّت در این زمینه چگونه است؟
1) تفسیر مجمعالبیان، ذیل آیه 55، سوره نور.
2) این حدیث در غالب کتب شیعه و اهل سنّت نقل شده است.
3) بحارالانوار، ج 13 (چاپ قدیم).