چنانکه گذشت، مؤمنان نیکوکار به هنگام مرگ و زنده شدن در قیامت و دخول به بهشت، فرشتگان با آنان برخورد باکرامت و جالبى داشته و با سلام به آنان خیرمقدم مىگویند و پذیرایى از آنها شروع مىشود، «تَحِیَّتُهُم یَومَ یَلقَونَهُ سَلامٌ»(1) و خداوند با جملاتى از قبیل «ارجِعى الى رَبّکَ راضِیَةً مَرضِیَّة»(2) اى روحهاى پاک! به سوى پروردگارتان برگردید و در زمره ی بندگان خالص قرار گیرید و در بهشت خودم جاى گیرید، و به آنها مىفهماند آنچه از این به بعد مىبینند، سرور و شادى و مورد رضایت خواهد بود.
این خطابها و برخوردها، هر نوع دلهره و غم و اندوه جدایى از دوستان و بستگان را آسان مىکند و طبق روایات متعدّد، مقدّمات ورود به بهشت و پذیرایى در بهشت از همان ابتداى رحلت انسان شروع مىشود که اولیاى خدا را در لحظه جان دادن بالاى سر خود مىبیند و مرگ را مثل گل بو مىکند و همانند کندن لباس کثیف و پوشیدن لباس تمیز از دنیا به عالم برزخ وارد مىشود، نیکوکاران برزخى که از پیش در انتظار او بودند، آمدنش را به یکدیگر مژده مىدهند، «وَیَستَبشِرونَ بِالَّذِینَ لَم یَلحَقُوا بِهِم»(3) و زندگى برزخى او با انواع لذّتها و در همسایگى مردان خدا سپرى مىشود و نوبت به قیامت مىرسد، روزى که همه چیز دگرگون و عقلها مبهوت و چشمها خیره و نفسها در سینه حبس مىشود و قیافهها به صورتهاى مختلف درمىآید و اسباب وحشت بهقدرى زیاد است که همه از یکدیگر مىگریزند و به فکر خود
مىباشند، در آن صحنه تنها مؤمنان هستند که از همه این ناراحتىها در امانند، «وَ هُم مِن فَزَعٍ یَومَئِذٍ آمِنُون»(4) و با نوشیدن آب کوثر وارد بهشت مىشوند.
در برابر دوزخیان که با گرزها و زنجیرهاى آتشین پذیرایى مىشوند، در بهشت فرشتگان رحمت از هر سو بر آنان وارد شده و تبریک و تهنیت گفته و اداى احترام مىنمایند، قرآن مىفرماید: «وَالمَلائِکَةُ یَدخُلُونَ عَلَیهِم مِن کُلّ بابٍ سَلامٌ عَلَیکُم بِما صَبَرتُم فَنِعمَ عُقبَى الدّار»(5)
جالب اینکه فرشتگان در مراسم تبریک و سلام دلیل این همه لطف از جانب خدا را هم بیان نموده و
مىگویند: «سَلامٌ عَلَیکُم بِماصَبَرتُم» سلام بر شما به خاطر آن صبر و پشتکارى که در دنیا در برابر طاغوتها و هوسها داشتید.
آرى، مؤمنان در عمر چند ساله ی خود، از گناه و انواع حرامها دورى کردند و به انجام واجبات و نماز و روزه پرداختند و هر نوع سختى و رنج هجرت و آزار و ایثار را تحمّل کردند، ولى هر چه بود چند روزى بیشتر نبود و گذشت و به قول معروف: «ذَهَبَ العَناءُ وَ بَقِىَ الاجرُ انَّ رَبّکَ لَبِالمِرصاد» سختىها تمام شد، ولى پاداشها همچنان باقى است، همانا خداوند در کمینگاه است تا به آن وعدهها وفا نماید.
این مؤمنان از عذاب خدا در امانند، زیرا آنان تنها خدا را مىپرستیدند (نه دنیا، زور، پول، شهوت و شکم و…) و هدفشان تنها راضى کردن خدا بود نه این و آن و نه شرق و غرب و در مسائل سیاسى هم جز در خط رهبرى معصوم و یا کسانى که منصوب آن بزرگواران بودند دنبال دیگرى نرفتند، و شکّى نیست که به این قبیل افراد از قبل وعده امنیّت از عذاب داده شده بود، زیرا که در حدیث طلایى امام رضا علیه السلام آمده است: «لا الهَ الّا اللّه حِصنى فَمَن دَخِلَ حِصنِى أمِنَ مِن عَذابى»(6) هر که خالصانه تمام معبودهاى پوشالى و موهومى را کنار بزند و خداى یگانه را پرستش کند، از عذاب در امان است، البتّه آن حضرت در ادامه فرمودند: توحید شروطى دارد که از جمله ی آنها پیروى از امام معصوم است.
و در حدیث دیگرى مىخوانیم: «ولایة علىّبن ابیطالب حِصنِى فَمَن دَخِلَ حِصنِى أمِنَ مِن
عَذابى»(7) پذیرفتن رهبرى حضرت على علیه السلام قلعه ی محکم و دژ الهى است که هر کس در آن داخل شود، از عذاب الهى در امان خواهد بود.
بنابراین ایمان و پذیرش ولایت زمینه ی دریافت امنیّت الهى است.
دلیل آنکه هم توحید و هم پذیرفتن رهبرى حضرت على علیه السلام هر دو با یک تعبیر به عنوان «دژهاى محکم» بیان شده آن است که امام معصوم ما را به توحید راهنمایى مىکند و توحید خالص هم ما را به رهبر الهى حواله مىدهد و خط سیر انسان در هر دو یکى است، به خلاف رهبران طاغوتى که ما را به سوى خود و ستایش و تملّق از خودشان دعوت مىکنند و از خدا دور مىنمایند.
کوتاه سخن آنکه مؤمنان در آن روز بهتآور و خطرناک بیمى ندارند، زیرا خداوند مىفرماید: «یا عِبادِ لاخَوفٌ عَلَیکُم الیَومَ و لاانتُم تَحزَنُونَ»(8) اى بندگان من! در مورد ناگوارىهاى احتمالى ترسى به خود راه ندهید و در مورد ناراحتىهاى قطعى هم محزون نباشید.(9)
1) سوره احزاب، آیه 44.
2) سوره فجر، آیه 28.
3) سوره آل عمران، آیه 170.
4) سوره نمل، آیه 89.
5) سوره رعد، آیه 23 و 24.
6) بحارالانوار، ج 3، ص 13.
7) سفینةالبحار، «ولى».
8) سوره زخرف، آیه 68.
9) «خوف» درباره خطرات احتمالى و «حزن» ناراحتىهاى قطعى مىباشد. تفسیر المیزان، ج 18، ص 128.