جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

وضع جهنم و آتش‏ (1)

زمان مطالعه: 5 دقیقه

گرچه بحث از دوزخ و شدائد آن در متن وحى و آیات و روایات معصومین علیهم السلام آمده است، امّا بنا ندارم با طرح این بحث شما را مأیوس و دلسرد کنم، لذا در آینده ی نزدیکى انشاءالله پیرامون بهشت و نعمت‏هاى جاودان آن نیز سخنى خواهم گفت.

از خداوند مى‏خواهم این سطرها که بیان قرآن و ترجمه و تفسیر آن است ما را از غفلت بیرون آورد و دل ما را از علاقه ی افراطى به دنیا و هوسها دور سازد و لااقل گاهى هم یاد معاد و روز قیامت باشیم.

امّا حالات و وضع آتش جهنّم.

1- قرآن براى جهنّم یک خروش و حالت عصبانیت و قهرى بیان کرده و مى‏فرماید: «سَمِعُوا لَها تَغَیُّظاً وَ زَفِیراً»(1) دوزخیان از راه دور صداى دلخراشى را از دوزخ مى‏شنوند.

2- دوزخ گرچه به خودى خود به قدرى بزرگ است که هرگاه به او گفته شود: «هَل امتَلَات» آیا پُر شدى؟ او در پاسخ مى‏گوید: «وَتَقُول هَل مِن مَزِیدٍ»(2) آیا باز هم چیزى هست؟ ولى با این همه وسعت و بزرگى، قرآن از آن به‏ «مَکاناً ضَیّقاً»(3) تعبیر فرموده است، یعنى جاى دوزخیان بسیار تنگ است! چنانکه در روایتى جهنم را به دیوار بسیار بزرگى تشبیه کرده که در آن میخ‏هایى را مى‏کوبیم، با اینکه دیوار بسیار بزرگ و ضخیم است، ولى جایگاه هر میخى تنگ است، دوزخ هم با همه ی بزرگى و وسعتش براى دوزخیان بسیار تنگ است.

3- دوزخ مأمورانى دارد که قرآن عدد آنها را نوزده بیان فرموده است، «عَلَیهَا تِسعَةَ عَشَرَ»(4) جالب اینکه همین عدد را وسیله ی آزمایش کفّار قرار داده و فرموده ما این تعداد را مأمور دوزخ و به مردم ابلاغ کردیم تا ببنیم عکس العمل آنها به هنگام شنیدن این عدد چیست؟ آیا مى‏پذیرند یا بهانه آورده و خواهند گفت: چرا تعداد آنها کم است و چرا لااقل بیست نشد و… به هرحال در برابر این بیان سه گروه عکس‏العمل نشان مى‏دهند:

الف: گروهى که این عدد را تحقیر و مسخره مى‏کنند. (منافقان)

ب: گروهى از یهودیان و مسیحیان که با این عدد در کتاب‏هاى خودشان مأنوس بوده‏اند، به اسلام گرایش پیدا مى‏کنند.

ج: گروهى از مسلمانان همین که گرایش اهل کتاب را دیدند، نسبت به قرآن خود مطمئن‏تر مى‏شوند.

ولى مأموران پذیرایى اهل بهشت شماره و عدد ندارند، آن قدر زیادند که گاهى هزاران فرشته فقط آنان را استقبال مى‏کنند.

4- قرآن در توصیف مأموران جهنّم مى‏فرماید: «عَلَیهَا مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لایَعصُونَ اللّهَ ما أمَرَهُم و یَفعَلُونَ مایُؤمَرونَ»(5) آنان بسیار با خشونت و قدرت و قاطعیّت طبق همان فرمان خدا بدون هیچ گونه کم و کاستى مشغول عذابند و به استمدادها و ناله‏ها و نعره‏هاى دوزخیان کوچک‏ترین توجّهى نمى‏کنند، ولى فرشتگان مأمور بهشت با جمله‏ ی «سَلامٌ عَلَیکُم طِبتُم فَاْدخُلُوها خالِدِینَ»(6) بهشتیان را استقبال نموده و به آنان خوش آمد مى‏گویند.

5- وضع دوزخ طورى است که نسبت به کفّار احاطه دارد و همه را فرا مى‏گیرد. در قرآن چند مرتبه این حقیقت با جمله‏ «انَّ جَهَنَّمَ لَمحِیطَةٌ بِالکافِرِینَ»(7) بیان شده است.

همچنین در سوره کهف مى‏خوانیم: «احاطَ بِهِم سُرادِقُها»(8) سراپرده‏ها و شعله‏هاى جهنّم همه جاى کفار را دربرگرفته و مى‏پوشاند.

چنانکه در جاى دیگر مى‏خوانیم: «لَهم مِن جَهَنَّم مِهادٌ وَمِن فَوقِهِم غَواشٍ»(9) براى کفّار لجوج بسترهایى از آتش دوزخ که روى آنها پوشش‏هایى از همان آتش است، قرار داده و از آنان پذیرایى مى‏نماییم.

6- دوزخیان در آتش آه و زوزه مى‏کشند. «لهم فیها زفیر و شهیق».(10)

7- آتش دوزخ شعله و فوران دارد. «وَ هِىَ تَفُورُ»(11)

8- آتش دوزخ هرگز به سردى نمى‏گراید، «لایُخَفَّفُ عَنهُم»(12) زیرا هرگاه به سوى خاموشى برود، خداوند او را شعله‏ور مى‏کند. «کُلَّما خَبَت زِدنَاهُم سَعِیراً»(13)

9- عذاب دوزخ بسیار پرمایه و چند لایه است. «وَمِن وَرائِهِ عَذابٌ غَلِیظٌ»(14)

10- در دوزخ مرگ نیست، «لایُقضى‏ عَلَیهِم فَیَمُوتُوا»(15) و عذاب‏هاى مرگ‏آور هر لحظه دوزخیان را به هلاکت و نابودى و مرگ مى‏کشاند، ولى از مرگ خبرى نیست. «وَیأتِیهِ المَوتُ مِن کُلّ مَکانٍ و ما هُوَ بِمَیِّت»(14)

امّا اهل بهشت تا ابد در انواع نعمت‏هاى الهى و در کنار اولیاى خدا در لذّتند.

11- شعله‏هاى دوزخ مثل شمشیر به صورت مجرمان کشیده مى‏شود. «تَلفَحُ وُجُوهَهُم النّارُ»(16) «لَفح» به معناى ضربه ی شمشیر است.

12- از سوز و حرارت آتش، پوست صورت دوزخیان جمع و لب‏ها از هم باز و دندان‏ها آشکار مى‏شود. «وَهُم فِیهَا کالِحُونَ»(17) مانند سر گوسفندى که آن را روى آتش مى‏گیرند تا موهاى او از بین برود، امّا قیافه ی بهشتیان همه جوان، شاد، زیبا و معطّر است.

13- علاوه بر آتش، سایه‏اى از دود سیاه نیز همه را فرا مى‏گیرد. «وَ ظِلّ مِن یَحمُومٍ»(18)

14- آتش دوزخ شعله مى‏کشد، «انّها لَظّى‏»(19) ولى در بهشت درختان سر به فلک مى‏کشند.

15- آتش طورى است که به سراغ کنزاندوزان و سرمایه‏داران کافر مى‏رود، «تَدعُوا مَن ادبَرَ وَتَوَلّى‏ و جَمَعَ فَاوعى‏»(20) همچون موشک‏هایى که با هدایت قبلى به سراغ هواپیماهاى دشمن مى‏رود. آرى آتش به سراغ کسانى مى‏رود که به دعوت الهى پشت کردند و اموالى را جمع و ذخیره کرده و به محرومان جامعه توجّهى ننمودند.

16- آتش دوزخ جرقه‏هایى دارد به بزرگى کاخ، «تَرمِى‏ بِشَرَرٍ کَالقَصرِ»(21) ولى براى بهشتیان قصرهایى زیبا از جواهرات آماده است. در سوره مرسلات که آیاتى از دوزخ را بیان مى‏فرماید ده مرتبه مى‏گوید: «وَیلٌ یَومَئِذٍ لِلمُکَذّبِینَ» واى بر تکذیب کنندگان (از خطرات آن روز).

17- جهنّم و آتش آن در محل سرپوشیده‏اى است که نمى‏توان از آن اندکى نجات پیدا کرده و فرار کرد، «عَلَیهِم نارٌ مُؤصَدَةٌ»(22) ولى براى بهشتیان محدودیّت مکانى نیست، بلکه وسعت بهشت به اندازه ی وسعت زمین و آسمان‏هاست.

18- آتش دنیا اوّل بیرون و پوست را مى‏سوزاند بعد استخوان و گوشت را، ولى آتش دوزخ باطن را همچون ظاهر مى‏سوزاند، «الَّتىِ تَطَّلِعُ عَلىَ الافئِدَة»(23) و اساساً هیزم آن انسان و سنگ است، «وَقُودُهَا النّاسُ وَالحِجارَةُ»(24)

آتش دوزخ آتشى بر جان و جسم، بر باطن و ظاهر است، آتش دوزخ غیر از سوزندگى، شکننده و کوبنده هم هست. «وَ ما ادراک مَا الحُطَمَة نارُ اللّهِ المُوقَدَةُ»(25)

19- لباس دوزخیان نیز از آتش است، «لَهُم ثِیابٌ مِن نارٍ»(26) و در جاى دیگر مى‏خوانیم: «سَرابِیلُهُم مِن قَطرانٍ»(27) پیراهن دوزخیان از مادّه‏اى سیاه رنگ، بدبو، قابل اشتعال، اسیدگونه، خشن و تیره است، ولى لباس بهشتیان از حریرى نرم و نازک و لطیف و زیورهاى آنان از بهترین جواهرات خواهد بود.

20- علاوه بر همه ی عذاب‏ها، تازیانه‏ها و گرزهایى است که بر سر آنان کوبیده مى‏شود. «وَ لَهُم مَقامِعُ مِن حَدِیدٍ»(28)

21- غذاى دوزخیان چیزى نظیر خار خُشک و جانگداز است که آنان را نه سیر مى‏کند و نه فربه. قرآن مى‏فرماید: «لَیسَ لَهُم طَعامٌ الّا مِن ضَرِیعٍ لایُسمِنُ و لایُغنى‏ مِن جُوعٍ»(29) ولى براى اهل بهشت بهترین میوه، غذا، نوشیدنى، شیر، عسل، گوشت و پرنده و… آماده است.

آیات و روایات در این باره زیاد است که پرداختن به آنها سبب طولانى شدن بحث مى‏شود و ما به همین اندازه اکتفا مى‏نماییم، علاوه بر آنکه در آینده گوشه‏اى از سیماى بهشت را در آیات و روایات بیان خواهیم کرد.


1) سوره ‏فرقان، آیه 12.

2) سوره ق، آیه 30.

3) سوره‏ فرقان، آیه 13.

4) سوره ‏مدّثر، آیه 30.

5) سوره‏ تحریم، آیه 6.

6) سوره زمر، آیه 73.

7) سوره‏ توبه، آیه 49 و عنکبوت، 54.

8) سوره ‏کهف، آیه 29.

9) سوره‏ اعراف، آیه 41.

10) سوره‏ هود، آیه 106.

11) سوره‏ ملک، آیه 7.

12) سوره‏ نحل، آیه 85.

13) سوره‏ اسراء، آیه 97.

14) سوره‏ ابراهیم، آیه 17.

15) سوره‏ فاطر، آیه 36.

16) سوره ‏مؤمنون، آیه 104.

17) سوره‏ مؤمنون، آیه 104.

18) سوره ‏واقعه، آیه 43.

19) سوره معارج، آیه 15.

20) سوره‏ معارج، آیه 17 و 18.

21) سوره‏ مرسلات، آیه 32.

22) سوره‏ بلد، آیه 20.

23) سوره‏ همزه، آیه 7.

24) سوره‏ بقره، آیه 24.

25) سوره‏ همزه، آیه 5 و 6.

26) سوره ‏حج، آیه 19.

27) سوره‏ ابراهیم، آیه 50.

28) سوره‏ حج، آیه 21.

29) سوره ‏غاشیه، آیه 6 و 7.