در سال هشتم هجرى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله ارتشى از مدینه بسیج نمود و مکه را فتح کرد و
بتها را درهم کوبید، پس از فتح مکه سختترین دشمنان خود را عفو نمود حتى زن کافرى را که با
تهیّه ی غذاى مسموم، توطئه قتل رسول خدا صلى الله علیه و آله را چیده بود بخشید.
یکى از سران بتپرست به نام صفوان که از قبیله ی بنى امیه بود به شهر جدّه که در چند فرسخى مکه است فرار کرد، برخى نزد رسول خدا آمدند و براى او اماننامهاى درخواست کردند، پیامبر صلى الله علیه و آله عمّامه ی خود را براى او فرستاد تا با این نشانه در امان باشد و به مکه وارد شود. صفوان از جدّه برگشت و خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسید و گفت: دو ماه به من مهلت دهید تا فکر کنم پیامبر چهار ماه به او مهلت داد. صفوان که در بعضى آمد و رفتها همراه و در کنار رسول خدا صلى الله علیه و آله قرار مىگرفت جذب این مکتب و رهبر شد و با اختیار اسلام را پذیرفت.
در آیه ششم سوره توبه درباره ی امان دادن به دشمن و پناهندگى او سخن به میان آمده و در فقه اسلامى نیز ضمن مباحث جهاد بحثى پیرامون امان دادن مطرح است که نقل آن در اینجا ضرورتى ندارد.