جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ساده‏زیستى‏ (1)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

از آنجا که بهترین نمونه ی تبلیغ، تبلیغ عملى است، پیامبران الهى باید با مشکلات توده ی مردم درگیر باشند تا در عمل الگوى تربیت و استقامت مردم قرار گیرند، و لذا پیامبران همچون مردم زندگى عادى داشتند و در ناگوارى‏ها در کنار آنان بودند و مزه ی مشکلات را مى‏چشیدند. مسائلى از قبیل گرفتار شدن به دشمن، اذیّت شدن از سوى فرزند نااهل، همسر مخالف، مرض، فقر، یتیمى، استهزا و سایر مشکلاتى که کم و بیش براى افراد دیگر هست براى آنان نیز بوده است و اینک چند آیه در این زمینه نقل و ترجمه مى‏کنیم:

«و جعلنا لهم ازواجاً و ذرّیة»(1) ما براى انبیا نیز همچون سایرین زن و فرزند (که قهراً مشکلاتى را به دنبال دارد) قرار دادیم.

«وما ارسلنا قبلک من المرسلین الا انهم لیاکلون الطعام و یمشون فى الاسواق»(2)

پیش از تو پیامبرى نفرستادیم مگر آنکه همچون مردم غذا مى‏خوردند و در بازارها رفت و آمد داشتند.

این زندگى معمولى و ساده در فرهنگ طاغوتى مخالفان مورد سرزنش بود تا جایى که درباره ی حضرت نوح مى‏گفتند: «ما هذا الا بشر مثلکم یاکل مما تأکلون منه و یشرب مما تشربون»(3) او هم انسانى مثل شماست، مى‏خورد از آنچه شما مى‏خورید و مى‏آشامد از آنچه شما مى‏آشامید.

انبیا لباسى همانند لباس عامّه ی مردم مى‏پوشیدند. در حالى که دیگران مانند قارون، غرق در زینت و تفاخر به میان مردم مى‏آمدند. «فخرج على قومه فى زینته»(4)

انبیا از زندگى اشرافى و تجمّلاتى دور بودند. در مورد رسول خدا روایت داریم که ایشان «خفیف المؤنه‏» یعنى کم خرج بود.

اساساً تجمّلات و تشریفات به تدریج انسان را طاغوتى مى‏کند. روزى براى امام خمینى قدس سره

قالیچه‏اى آوردند و گفتند: دوست داریم شما رویش نماز بخوانید. هنگامى که قالیچه را باز کردند، امام نگاهى به آن کرده، فرمودند: من روى آن نماز نمى‏خوانم. بعدها در جاى دیگرى فرموده بودند که آدم همین طورى شاه مى‏شود، امروز یک قالیچه فردا….

حضرت على علیه السلام مى‏فرماید: خداوند دبدبه و کبکبه‏اى که مردم را با آن تحت تأثیر قرار دهند به پیامبرانش نمى‏دهد و پیامبران از این روش استفاده نمى کنند. موسى و هارون علیهماالسلام با یک حالت بسیار ساده و متواضعانه بر فرعون وارد شدند تا با او سخن بگویند.(5)

در تاریخ مى‏خوانیم: هنگامى که پیامبر اسلام در میان اصحاب خود مى‏نشست، جلسه را به شکل دایره تشکیل مى‏داد که بالا و پائین نداشته باشد.

در نشست و برخاست و پوشیدن لباس و معاشرت جورى بود که وقتى یک فرد غریب وارد مسجد مى‏شد نمى‏توانست تشخیص دهد کدام یک از آنان پیامبرند. این است طرح حکومت اسلامى درباره ی زندگى رهبر.

از نظر شغل، اکثر انبیا اهل دامدارى و کشاورزى بودند و شخصاً چوپانى مى‏کردند. در مسافرت‏ها به هنگام تهیّه ی غذا شخص پیامبر جمع‏آورى هیزم را به عهده مى‏گرفت.

نه تنها انبیا که شاگردان طراز اول مکتب آنان و جانشینان آنان نیز همین گونه‏

بودند. امام سجاد علیه السلام با کاروان ناشناس به حج مى‏رفت و با مسئول کاروان شرط مى‏کرد که داوطلبانه و با افتخار قسمتى از کارهاى حجّاج را براى رضاى خدا به عهده بگیرد.

درباره ی حضرت رضا علیه السلام مى‏خوانیم: شخصى وارد حمام مى‏شود و حضرت را نشناخت، به ایشان گفت: بدن مرا کیسه بکش. امام رضا علیه السلام به راحتى و بدون تکلّف قبول کرد و زمانى که آن مرد متوجّه شد طرف او امام رضا علیه السلام است با کمال شرمندگى عذرخواهى کرد اما حضرت فرمود: تا شما را کیسه نکشم دست برنمى‏دارم.

آرى، این است مکتب و فرهنگ ما و روش و سیره ی رهبران ما، با کمال سربلندى این الگوها را به سراسر جهان عرضه مى‏کنیم تا اگر جهانیان از تساوى و حقوق خلق و عدالت دم مى‏زنند، بدانند که نه چیز تازه‏اى به ارمغان آورده‏اند و نه الگویى از رهبرانشان براى شعار خود دارند.


1) سوره رعد، آیه 38.

2) سوره فرقان، آیه 20.

3) سوره مؤمنون، آیه 33.

4) سوره قصص، آیه 79.

5) نهج‏البلاغه، خطبه 192.